𝐏𝐀𝐑𝐓:14

21 7 43
                                    


Misoo
همونطوری بهشون وحشت زده نگا میکردم که حس کردم صدای گوشیم داره میاد

با این که صدای اهنگ خیلی زیاد بود ولی تونستم تشخیصش بدم
جوری که کسی نبینه گوشی برداشتم و با دیدن اسم ساشا سریع جواب دادم

+اونی؟کجایی؟چقد سروصدا هست
با حالت وحشت زده بهش جواب دادم
-س..اشا..ک..کارائوکه...پ..پینکی..ر..رد ایر...لطفا ز...زود ...ب..بیا

که یهو یکی از اون پسرا منو دید و حمله کرد بهم و منم یه جیغ بلند زدمو گوشی پرت شد از دستم اونور

بعد همو لحظه جی با یه صندلی زد تو سر پسره و افتاد زمین و بیهوش شد

یکم که گذشت دَر دوباره ایندفعه با شدت بیشتر باز شدو نیکی و ساشا با قیافه ای وحشت زده به تو نگا کردن

ساشا:اینجا چه خبره؟
نیکی:اخجون دعواااا

و با سرعت اومدن تو و بقیه بچه ها هم پشتشون اومدن
بعد ساشا و سویون همزمان داد زدن و شروع کردن به زدن اون پسرا

ساشا پرید رو کول یکی از پسرا و محکم زد تو سرش و خودش پرید پایین

جیسو با دستاش فقط بال بال میزدو با کیفشو میزد به پسرایی که سمتش میومدن

وونیونگ هم همش موهای پسرارو میگرفتو میکشید سمت خودش و توی گوششون جیغ بنفشی می کشید وقتی مطمئن میشد کر شدن ولشون میکرد
وسطا اشتباهی موهای سونگهونو کشید

سونگهون: آییییی وللللل کننننننن*با جیغ*
نزدیک بود وونیونگ تو گوشش جیغ بزنه که فهمید سونگهونه ولش کرد
وونیونگ:وای ببخشیددددد

و بعد سونگهون و نیکی که همش مشت میزدن و نیکی با میکروفون کارائوکه که پایه داشت زد وسط پای یکی از پسرا

جیک هم کیف ساشارو از کولش برداشتو با اون همرو کتک میزد

سویونو نگم که با چه قدرررررتی و از اونجایی که دفاع شخصی بلد بود با لگد یدونه یه بار محککککم زد به کمر و یه بار به سر یکی‌از پسرا که از درد افتاد رو یکی از مبلا

هیسونگو جی و سونو گیییر داده بودن به اون پسره که فک کنم اسمش کای بود و همشون کای رو درحد مرگ میزدن نمیدونم چرا انقد ازش نفرت دارن

و من...من تویه حالتی بودم که هیچکاری نمیتونستم بکنم...یه چیزی‌مثل لمس شدن؟...
همونطور بهشون نگاه میکردم که دوباره یکی از پسرا سمتم اومد ولی ‌سونو متوجه شدو از پشت موهای پسره رو گرفت و کشید که گردنش به پایین خم شد و بعد به سمت چپ پرتش کرد

و سمتم اومد گفت
-حالت خوبه؟
+چ..چی آ..اره...
جی ددحالی که داشت کایو کبود میکرد داد زد
جی:سونووو میسو رو ببرررر بدووو
سونو: عا اوکی
سونو بازومو گرفت و به سمت در کارائوکه کشید
...........
*پرش به وقتی که اومدن بیرون از کارائوکه*

𝕆𝕟 𝕋𝕙𝕖 ℝ𝕠𝕠𝕗 𝕋𝕠𝕡 ⊹˙ᵉⁿ∘˚⌕जहाँ कहानियाँ रहती हैं। अभी खोजें