𝐏𝐀𝐑𝐓:3

37 5 9
                                    


Misoo
سونو دستشو گذاشت رو شکمش

+واییییی خوشمزه بوداا

-عاره دستم درد نکنه(눈‸눈)

+ایش ظرفارو خودت ببر

-برو گمشووو مگه من فقط خوردم

+من مهمونم

- آه چیچااا

ظرفارو بردم گذاشتم تو ظرفشویی گذاشتم
جیک گفت

÷ سوجو ندارین؟
~اره داریم بیارم؟

-نههههه دوباره اینجارو به گوه میکشین و عین گاو سرتونو میندازین پایین میرین من و جیسو و سونو باز باید جمع کنیم

*عااا اونییی خوش میگذره تازههه توهم میتونی برا اولین بار سوجویی چیزی بخوری

جی:کی گفته من اجازه میدم؟
ساشا:ععههه اوپا ول کن دیگه بزرگ شدههه
جیسو سرشو از توی گوشیش آورد بیرونو گفت

-وای شت نه اصن فردا باید بریم مدرسه بعدشم هنوز خیلی بزگ نیستیم این غلطا بکنیم

*وای اونی چرتو پرت نگو هممون ۲۰ سالمونه و از ۱۸ سال به بالاییم

+جیسو راس میگه

*تو خفه

+بی ادب

~نیکیی سوجو هارو بیاررررر

............................................
با حس خیسی پریدم ۳ تا کله دیدم داشتن جر میخورن

اره باز جی آب یخ ریخته بود رو سرم ی بالش برداشتم تا جایی ک میخورد نیکی و ساشا رو زدم داشتن له میشدن زیرم
پاشدم

وضع خونرو دیدم تازه یادم اومده بود

دیشب همه جز منو سونو و جیسو و جونگوون مست کردن یه داد زدم همه پریدن فوش دادن

-احمقا ببینین خونه چه خبره
+وای ساعت ۶ صبحهههه ولمون کننن
۹ نفرشون با حرف وونیونگ سراشون از لای پتو اومد بالا و عین برقو باد پاشدن منم تازه دوزاریم(دوهزاریم🙄) افتاد جیغ زدم

-مدرسه داریممممممممممممممممم
خونه قشنگ رو هوا بود همه داد میزدنو میدوییدن

×زیر چشمام کبودهههه
@ماسک هامو نیاوردممم
♡میسووو لباش فرمم کووو
#دامنم کووووو
$جونگوون پدصگ نشستی رو گوشیم
&یا هیونگ بیا چرا فوش میدی
*هیسونگ کشمو بدههه
-کش تو دست من چیکار میکنه
☆پشمام بعد یکی دوسال داریم میریم مدرسه
+الاغ الان وقت این حرفاس؟
~اونییییی گشنمهههه
♡ کوفت بخوری الهی گشنهه میریم تو راه یچی میگیریم

یهوحس کردم گوشیم توی کیفم داره ویبره میره
دیدم مامانم زنگ زد
_وای واقا الان بهترین وقته
و کلافه چشمامو بالا بردم
_بله؟
*سلام
_سلام مامان ببین دارم میرم دبیرستان وقت ندارم
*اینجوری با مادرت حرف میزنی ۹ ماه تو شیکمم نگهت داشتم
-ماماننن دارم میرم دبیرستان تروخدا ولم کن
* اها دیشب گفتی قبول شدی...اون صدا ها چیه؟ صدای پسره؟
_ج...جیه با نیکی
*خیلی خب خدافظ
_بای باییی
وای خدا بچه ها حاضرین؟
همشون:آره
ساشا کو؟ ساشاااا پدصگ دیر شدددددد
+اومدم اومدم
خب بریم

سوار ون جی شدیم
(نمیدونم بهش ون میگن یا چی میگن ولی همشون چون خیلی زیادن با یه ماشینایی شبیه ماشینای ایدلا میرن مدرسه و اینا)

وقتی رسیدیم همه بچه رفتن کلاس خودشون
جی و سویون و جیسو و جیک و هیسونگ
چون دوازدهمن رفتن تو کلاس خودشون

من ساشا سونو وونیونگ نیکی جونگوون سونگهون یازدهم بودیم
تو یه کلاس

عالی شد واقا همه عجوبه ها افتادن ب جون
خداکنه با ساشا بشینم

رفتیم توی کلاس معلم گفت خودمونو معرفی کنیم
سلام من ساشا عم
سلام من میسو عم
سلام من سونو عم
سلام من جونگوونم
سلام نیکیی
سلام من وونیونگم
سلام من سونگهونم

×خب کافیه جاهاتون رو اعلام میکنم

وونیونگ با سونگهون

جونگوون با ساشا

سونو با میسو

و... نیکی میتونی تنهای بشینی؟
-اره
و رفت روی صندلیش نشست
خدااااا چرا من باید با سونو بشینم؟ اههه

سونو داشت میرفت که سر جاش بشینه بهم نگا کردو گفت
*نمیای؟
-عه چیز اره اومدم

رفتم بقلش نشستم داشت به درس گوش میداد

به نیمرخش نگا کردم از این فاصله واقا خوشگل بود پوست سفید چشای عسلی لبای سرخ و.... وای ودف چی دارم میگممممم یدونه زدم تو سرم انقد صداش بلند بود برگشت با تعجب نگام کرد

*خودزنی داری؟
-اَیشش
......
زنگ تفریح خورد و رفتیم توی حیاط

-بچه ها احساس نمی‌کنید یکم زیادی دامنش کوتاهه؟

+نبابا خوبه که

-نمیدونم...احساس راحتی توشون نمیکنم...

~نه بابا ول کن

(اینارو یادتون باشه)
.......-........-.......-......-......-
زنگ خورد و تعطیل شدیم

رفتم وسایلمو جمع کردم

داشتم از پله میرفتم پایین که یهو

ساشا صدام کرد برگشتم ک نگاش کنم

پام لیز خورد داشتم می‌افتادم پایین که یکی دستمو گرفت ومانع افتادنم شد
____________________________________________

به نظرتون کی دست میسورو گرفته؟ :)
امیدوارم خوشتون اومده باشه
💖💖💕💕

𝕆𝕟 𝕋𝕙𝕖 ℝ𝕠𝕠𝕗 𝕋𝕠𝕡 ⊹˙ᵉⁿ∘˚⌕Where stories live. Discover now