𝐏𝐀𝐑𝐓:2

49 9 9
                                    

𝐏𝐀𝐑𝐓:2

از بین همشون ب سونو نگا کردم ک داشت میخندید
عین تو خابم بود
با تکون دادنم توسط جیسو ب خودم اومدم

ک ساشا دم گوشم گفت:رو سونو واقا کراشی هااا
یدونه زدم ب دستش

بعد از راه رو ب حیاط رفتیم بزرگ بود خوب بود
رفتم سمته دستشویی رو دیدم

که سونو اومد بقلم جوری که
نفس های داغش می‌خورد ب گوشم میخورد
گفت:تمیزه خوبه
با تعجب برگشتم بهش نگاه کردم
صورتمون فقط ۵ سانت فاصله داشت

که یهو جی اومد گفت چه غلطی دارین میکنین دقیقا!؟

دوتامون برگشتیم بش نگا کردیم و خودمونو جمع و جور کردیم من رفتم دوباره سمت حیاط نمیدونم چرا قلبم داشت از سینم میومد بیرون نفس عمیقی کشیدم و رفتم پیش دخترا

ساشا:دختر چرا رنگت پریده؟
_هیچی بابا

هممون رفتیم پیش مدیر و لباس هامون رو گرفتیم
از پسرا خدافظی کردیم رفتیم خونه

وقتی رسیدیم انقد عرق کرده بودم ی دوش ۵ مینی گرفتم
حوله رو دور خودم پیچیدم اومدم بیرون از اتاق و داد زدم
-اه واقا باورم نمیشه از بین اونهمه مدرسه باید جی مدرسه من قبول میشد خدا لعنتت ک...
با چیزی که دیدم حرفم تو دهنم ماسید
۱۱ تا کله دیدم که با تعجب بم نگا میکنن

زیر لب گفتم
-اکیپ جی...
با چشای گرد یدونه ب اونا نگا کردم یدونه ب خودم ک حولم بالای زانوم بود و
بالاش زیر بقلم

جی یهو دستشو کوبید به هم و پاشد و جلوی من وایساد و داد زد:
خببببببببببب بچه هاااا داشتیننن میگفتییییینننننننننننن
و هی به دخترا چشم و ابرو اومد که منو ببرن
و نیکی لو چشم بقیه پسرا و گرفتن و دخترا منی که خشک شده بودمو گونه هام قرمز شده بودو بردن اتاق
رو تخت نشستم وگونه هامو با دستام گرفتم

-وای خداااا چرا به من نمیگین اینا اینجا بودن

+اصن تو ایجا چیکار میکنی با این حوله به این کوتاهی؟

-رفته بودم خیر سرم حموم مگه اینا خونه ندارن چرا اومدن اینجااا
+نمیدونم

لباسامو پوشیدم موهامو خش کردمو رفتم بیرون از اتاق نشستم روی یکی از
مبلا ک سونگهون گفت:تو حموم بودی بازی کردیم حیف جات خالی

یه چپ چپ نصارش کردمو رومو دادم ب جی با نگاه بدی

نگام میکرد فاتحمو خودم اگه کسی اینجا نبود مطمعنن با قابلمه میوفتاد دنبالم
همون موقع نگامو ازش گرفتم رفتم سر یخچال یدونه شکلات برداشتمو در یخچال بستم که با صورت جونگوون مواجه شدم جیغ بنفشی زدم که جونگوون گوشاشو گرفت

+چته آخه تو چرا جیغ میزنی

-سکته کردم

و به شکلاتم که افتاده بود زمین و کلی اشغال چسبیده بود بهش نگا کردم خم شدم که برش دارم

- اه شوکولاتم مویی شد
+ب منم بده
_نمیدم

+من شوکولات میخوامممممم

*سونو اومد*

×منم شوکولات نعنایی میخام

+اه هیونگ چندشش

-سونو تو شکلات نعنایی دوس داری؟

×عاره

-عه منممم عاشق شکلات نعناییممم

×داری حالا بستنیشو؟

-عاره الان میدم بهت

بستنیو آوردم بیرونو توی ظرف ریختم که جونگوون داد زد

+پس من چیییی من توت فرنگی میخامممم

(بیا خودم بت میدممم🥲)

-خودت بردار

(من تا آخر اینن فیک قاتل میسو میشم زنیکه پرو )

+ایششش
..........................
مرسی که خوندید
امیدوارم خوشتون اومده باشه
بوززز💖

𝕆𝕟 𝕋𝕙𝕖 ℝ𝕠𝕠𝕗 𝕋𝕠𝕡 ⊹˙ᵉⁿ∘˚⌕Where stories live. Discover now