𝐏𝐀𝐑𝐓:11

29 5 14
                                    

~۷و نیم صبح~

Misoo

-وای خدااااا دیر شددددد جی تندتر بروننن اه
+وای میسو چقد غر میزنی
-میسو؟ اولن میسو خانم!(نمیشه شما میسو شی‌بخونید؟)دومن ساعت ۷ و نیمه درحالی که قرار بود ۶ مدرسه باشیم
+اوووو میسو خانم؟ تو از کی تاحالا برا من کلاس میزاری؟پس توهم باید به من بگی آقای سونگهون(-اینم سونگهون شی بخونید🥲)
-ها؟ آقای سونگهون گوه نخور( به بچم چی گفتی؟:/) تو همون سونگهون کله گوسفندی ای
(اشاره به پشمای سفید گوسفندا😔)
(بچه ها اینجا موهای سونگهون و سونو سفیده کاملا یخیه ینی کرم یا بلوند نیست کاملاا سفیده یخیه... سونو رو تو درانک دیزد یادتونه؟ همون رنگی سونگهونم چن ماه پیش سفید بود بعدش حالا شاید رنگ کنه)
-چی گفتییییی؟ کله گوسفندی جد و آبادته موهام به این جذابی چشات کور شه الهی
+جذاب؟ بیچاره دوس دختر نداشتت (خنده الکی)
( هووو هوووو به من توهین نکن)
- خوش به حال دوس دخترم همچین آدم جذابی رو داره،تو که انقد زشتی هیچکس دوس پسرت نمیشه
(واضحه میسو و سونگهون باهم لَجن؟ یا بیشتر توضیح بدم؟)
+هاااااا؟ب من گفتی زشت؟؟؟الان زشتو بهت نشون میدممم
رفتم سمتش که بزنمش که جی داد زد
(بچه ها ماشینای ایدلارو دیدین؟ اینا دوتا اونا دارن که با اونا میرمم و مدرسه و اینا چون زیادن)
-بسهههههههه خستم کردیننننننن میسو بشین سر جات دهنتون ببندید
+ولی اون به من گفت زشتتتت
-خب غلط کرد
+یه چیز بهش بگووو
-وای خدایا منو گاو کن:/ سونگهون بهش نگو زشت
+مرسی واقا زحمت کشیدی
بلاخره رسیدیم
-پیاده شید
+وای دیر شددددد
هر ۸ تامون با سرعت برق و باد به سمت کلاس داشتیم میرفتیم که خوردم به سونو و افتادم
-آخ
سونو با تعجب بهم نگا کرد سریع دستشو زیر بازوم برد و کمک کرد پاشم
+ببخشید
- اشکالی نداره
بدو بدو رفتیم به کلاس رسیدیم هممون نفس نفس زنان وارد کلاس شدیم که آقای جانگ معلممون گفت
$شما،جی جیک و هیسونگ کجا دارین میاین
جیک و جی و هیسونگ که با تعجب بالا ی کلاسو نگا کردن فهمیدن اشتباه اومدن تا خواستن برن کلاسشون آقای جانگ گفت
$وایسین وایسین کجا؟ دنبالم بیاین
در گوش سونگهون گفتم

-دیدی دیر شد الان میبرتمون دفتر دهنمونو سرویس میکنن
سرشو برگردوند و چشاشو ریز کرد و دماغشو چین داد و رفت

همون لحظه ساشا و سویونو وونیونگو جیسو که داشتن میدویدن رسیدن به ما همشون نفس نفس میزدن
$ببین کیا اینجان همتون بیاین دنبالم
هممون با ناله رفتیم دنبال آقای جانگ
پشت آقای جانگ راه افتادیم
رسیدیم دفتر
$آقای پارک
&بله اومدم...چیشده این بچه ها اینجا چیکار میکنن
$اونا قرار بود ساعت ۶ بیان ولی الان ساعت ۸ هست
&یعنی یک ساعت کلاس رو حضور نداشتن
$بله
هممون بقل هم وایسادیم آقای پارک یه نگاهی به ما انداخت و گفت
&پارک میسو
-بله
&برای چی با این پسرا اومدی
-چون...ام..من زود تر از دوستام حاضر شدم برا همین با پسرا اومدم
&اونوقت این پسرا کیه تو میشن
که جی گفت
+آقای پارک شما دارین زیاد پیش میرین فکر نکنم لازم باشه این رو بدونین
&پارک جونگسونگ خیلی حاضر جوابی میکنی من از میسو پرسیدم
-نیکی و جی برادرهای من هستن
&و این ها هم دوستای نیکی و جی؟
-بله
&از همتون ۳ نمره کم میشه دیگه تکرار نشه
از در بیرون اومدیم رفتم پیس سونگهون و آروم گفتم

𝕆𝕟 𝕋𝕙𝕖 ℝ𝕠𝕠𝕗 𝕋𝕠𝕡 ⊹˙ᵉⁿ∘˚⌕Where stories live. Discover now