↴ేخلاصه
مهم نبود چند مرتبه براش هدیه بخره، گل ببره و بهش ابراز علاقه کنه. اون امگا با بی رحمی در حالی که پوزخندی از جنس تمسخر روی چهره دوست داشتنی و زیباش بود، این حقیقت رو که یونگی در سطح خودش نیست رو مثل پتک تو سرش می کوبید و تمام هدایا و احساسات...
بنده اینجا هستم با یک عدد فیکشن امگاورس3> ایده اش یکسالی میشه که داره تو مغزم جولان میده و بلخره بعد از تلاش های فراوان و چهار بار پاک نویس کردن، بلخره پابلیشش کردم
امیدوارم خوشتون بیاد و ارزش نگاه و زمان تون رو داشته باشه♡~ همچنین امیدوارم از پس نوشتنش بربیام •-•
برای اولین بار به صورت رسمی اعلام کردم که فیکم اسمات داره- با اینحال، فقط برای شرایط لازم👓
فکر نکنم نیاز باشه امگاورس رو توضیح بدم، چون همتون یک پا استادید تو این زمینه... ولی اگه سوالی داشتین بپرسید قشنگای من.
اگه خودمم تغییری توی این دنیا فانتزی ایجاد کردم، سر همون پارت براتون توضیح میدم~
{معرفی شخصیت}
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
•مین یونگی: آلفای معمولی، 27 ساله رایحه: جنگل[عناصر موجود در جنگل]
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.