part 23🤍

976 195 66
                                    

چانیول

بهترین اتفاق عمرم حضور این پسر تو زندگیم بود
کسی که تو یه لحظه از مرز انفجار آرومم میکرد
دوستش داشتم

با این فکر خشکم زد
نه
نه
امکان نداره
دوستش ندارم
فقط بهش عادت کردم
عادت ...
همین ...
الان که جلوم‌ بود و گریه میکرد باید این اعتراف به خودم میکردم باورم نمیشه من همچنان فکر میکنم بهش عادت کردم اما ای کاش مغزمم این موضوع رو قبول میکرد

_چان لطفا من رو به خونه مادریم ببر نمیخوام اینجا بمونم.

با حرفش سکوت کردم انگار یکی با پتک محکم به دیواری که داشتم تو خودم می‌ساختم زد. کمی به چشماش زل زدم. بک که نمیخواد قراردادو‌فسخ کنه.

_الان خواستی ازم که اوج خشممو ببینی منم به خواستت عمل کردم. اما الان میخوام تو هم به خواسته من عمل کنی

بک رو گذاشتم رو تختو مماس شدم رو بدنش
نرم لبشو بوسیدم
- ازت عشق بازی میخوام بک... نه سکس

موهاشو نوازش کردم و چشمهاشو بوسیدم
نوازش وار دستشو تو موهام بردو پشت گردنمو نوازش کرد
کنار گوشم لب زد
- هر چی تو بخوای
صدایی تو سرم میگفت آره ... خودتو گول بزن ... فکر کن عادته
... اما فقط یه عادت نیست... من باید بک هرجور شده نگه دارم نه برای یه سال برای....

بوسه هامو به سمت زیر گردنش بردمو مک های آرومی میزدم
بک با موهام بازی میکرد و گردنمو میبوسید
دستش رفت سمت دکمه های پیراهنمو آروم آروم شروع به بازکردنشون کرد
کف داغ دستش که رو سینه ام نشست انگار قلبم تند تر زد

چرا اینجوری شدم
چرا این روح وحشی انقدر رام شده
این احساسات چیه که از لمس دست بک تو وجودم می پیچه ...
تمام مدت در حال مکیدن و بوسیدن بدنش بودم
تو یه حرکت چرخیدیم و بک روی من قرار گرفت
زیر دلم نشستو و پیچی به خودش داد

دستمو روی نیپلش گذاشتمو آروم نکشو بین انگشتام فشار دادم
آه گفتو خم شد روم
دستشو دو طرف سرم گذاشتو نرم لبمو بوسید سمت کوشم رفت و لیسی بهش زد

_درد دارم چان هنوز جای شلاقا درد میکنه
زمزمه وار کنار گوشم که باعث شد بدنم لرز ریزی بره

سرمو کج کردم و لباشو بین لبام گرفتم
مشغول لب های هم شدیم اما تو آرامش کمرشو دست
کشیدمو دستمو پائین بردم
بوتاشو تو دستام گرفتمو شروع به لمس کردنش شدم
اهی از درد کشید انگشتمو اروم به سمت ورودیش بردم
دوباره آه کشید و از لب هام جدا شد
خمار و پر از خواستن نگاهم کرد و بدون اینکه چشم برداره ازم شروع به تکون دادن خودش روم کرد
اما تحمل نداشتم چرخیدم و اومدم روی بک
سریع لبشو بوسیدمو کنار گوشش گفتم
- دیگه تحملم تموم شده ...
بین پاش جا به جا شدم

ContractWhere stories live. Discover now