Part 15🤍

1K 196 115
                                    


برگشتم سمتش که گونه هاش سرخ شده بود و شاکی گفت:

- چان منظورم اینه من که لباس زیر دارم.

- میدونم عزیزم ... اما اینا فرق میکنه ...

لب هاشو به هم فشار داد و سر تکون داد، دوباره خندیدم. فکر هایی که تو سرم بود زیادی شیرین بودن که لبخند نزنم.

بکهیون

چان برام همیشه پر از سوال بود.

رفتارش
حرفاش
تصمیماتش

واقعا نمیتونستم درک کنم و از کاراش سر در بیارم. من ! یه پسر عادی! بشم دستیار دومش تو شرکت؟!! چطور به ذهنش رسیده بود! میدونستم برای رزومه کاریم خیلی خوبه و شاید بعد از تموم شدن قرار دادم با چان بتونم تو این زمینه جای دیگه ای کار کنم.

اما یه چیزی تو دلم میگفت هیچکدوم از اینا عملی نمیشه. چان بین لباس زیر ها قدم میزدو هر چیزی که خوشش میومد انتخاب میکرد. انگار برای اون اومده بودیم خرید. هرچند سلیقه خوبی داشت اما بعضی مدل های انتخابیش باب میل من نبودن.

برای چان ظاهر سکسی لباس مهم بود و برای من راحتیش. چیزی نگفتمو کنارش حرکت کردم. وقتی دستشو رو یه باکسر مدل لامبادا گذاشت نتونستم تحمل کنمو گفتم:

- این دیگه نه چان ... اینا اصلا راحت نیست.

- اما تو تنت دیوونه کننده میشه.

- میره لا پام برای محل کار خوب نیست خیلی اذیت میشم تازه من اصلا عادت ندارم به این مدلا.

- میدونم کجا میره بک و درست برای همین میخوام بپوشیش، چشمکی بهم زدو رفت سمت اتاق پرو
خیره نگاهش کردم. که برگشت سمتم

- بیا ... پرو کنی ...

رفتم سمتش و گفتم:

- سایز من استاندارده... همه اندازمه نگران نباش

در یکی از اتاق پرو هارو باز کردو گفت:

- من هیچوقت تا از چیزی مطمئن نشم براش پول نمیدم ... پس بهتره همه رو پرو کنی تا زودتر بریم به ادامه کارمون برسیم.

دهن باز کردم جواب بدم، اما صورتش جدی شد

- نافرمانی بک؟

نفسمو با آه بیرون دادمو لباس زیر هارو ازش گرفتم،
شلوارمو دراوردمو با اولی شروع کردم.

اندازه ام بود. چان زد به در

- هر کدومو پوشیدی من ببینم.

میدونستم با دیدن من دوباره ممکنه کار دستم بده برای همین گفتم:

- اندازه است ...

- بک

لحن صداش طوری بود که بهم یادآوری کنه اینم نافرمانی حساب میشه، کلافه در اتاق پرو رو باز کردم
با دیدنم لبخندی رو لبش نشستو نگاهش رو پاهام حرکت کرد.

ContractWhere stories live. Discover now