Part 18🤍

968 215 148
                                    

سلام به همه جینگولیااااا
راستش خواستم یه نکته گوشزد کنم
خیلیها شما که این فیک میخونین هنوز منو فالو ندارین😐
لطف کنین قبل از خوندن این پارت منو فالو کنین😉

شرط هم نرسیده ولی بخاطر چندتا ریدر اپ کردم

ووت همین اول کاری بهم بدین خستگی نمونه برام💗
~~~~~~~~~~~~~~~~~

خیلی بابت این ادیت سپاسگذارم😍

خیلی بابت این ادیت سپاسگذارم😍

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

با هم به سمت ماشین برگشتیم. سوار که شدیم گفتم:

- شرط من ساده است ... امشب بدون باکسر میای خونه پدرم اینا.

چشم هاش گرد شد و گفت
- چان... نه ... خیلی بده اینجوری ... معلوم میشه باکسر پام نیس... برآمدگیش میزنه بیرون.

- هممم... منم منتظر همون برامدگیم.

- اما چان جدی دارم میگم ... این خیلی آبروریزی بزرگیه ... خواهش میکنم.

- نگران نباش بک من کاری نمیکنم که آبروریزی شه.

- چان ... چان ... خواهش میکنم ... بذار باکسرمو بپوشم‌

کلافه گفتم:

- شرطم این بود بک و تو قبول کردی پس بحث نکن.

تو چشم هاش اشک نشستو گفت:

- یه شرط سخت تر بذار اما این نه.

عصبی شدم از دستش، من چیز زیادی نمیخواستم ازش
واقعا یه شرط بیخود بود.

اما اون داشت طوری رفتار میکرد انگار من میخوام به بدترین شکل شکنجه اش کنم.

با عصبانیت گفتم:

- اگه انقدر باکسر نپوشیدن اذیتت میکنه باشه.

از لحن عصبیم ترسید.

ادامه دادم:

- باشه ... باکسر میپوشی ... اما تمام مدت یه گوی استیل باید داخلت باشه.

چشم هاش گرد شد.

- چی ؟

- دیگه حرف نزن چون وگرنه جای گوی ، یه ویبراتور روشن رو جایگزین میکنم.

ContractWhere stories live. Discover now