+خیلی بی ادبی ، هیچ میدونی تا حالا دکتر به این بی نزاکتی ندیدم.
دلم برای آقای دکترم تنگ شد.

!آقای دکتر دیگه کیه؟!
*شخصیت یکی از داستانامه لازم نیست تو بشناسیش.
پسر جون خوب گوش کن ببین چی میگم. من جادوگر یا فرشته یا هر چی که تو فکر میکنی نیستم ،من فقط نویسندم.
اون چیزایی که برای شما اتفاق میفته رو مینویسم‌، همین.
من فقط از اتفاقات خبر دارم‌ اگر خیلی دلت میخواد بدونی بیا از اتاق بریم بیرون تا برات بگم.
...
خب باید از دیشب شروع کنم فقط دلت میخواد از قبل اهم اهم شروع کنم یا بعدش.

+خیلی بی حیایی...
*آخی جونم، حیوونی موچی...ببخشید یادم نبود چقدر مظلومی، چقدر بچه خوبی هستی. اصلا امام زاده ای...

+چی چی ام؟؟
*تو رو خدا ول کن یه چیزی از دهنم در رفت.
خب پس خوب گوش کن تا برات بگم.

فلش بک
جیمین تاتا رو کامل توی بغل خودش گرفت.
به صورت مظلوم و بغض کردش نگاه کرد.

با دستش عرقای صورتشو پاک کردو صورتش نوازش کرد:خیلی دردت اومد؟

تاتا با مظلومی به نشونه آره سرشو تکون داد.
جیمین پیشونیشو بوسید:ببخشید تاتایی من خیلی سعی کردم آروم باشم ولی خب...

تاتا به طرفین سرشو حرکت داد:نه نه تاتا دوست داشت.
+خب دیگه بهتره بخوابی عزیزم خیلی خسته شدی.

تاتا چشماشو آروم بست و توی بغل جیمین آروم گرفت.
البته نخوابید ، یعنی نمیتونست بخوابه.

جیمین غرق خواب بود.

[*تاتایی، عزیز دلم چرا هنوز نخوابیدی؟
تاتا بینیشو بالا داد:اینجایی؟
*اوهوم
_تاتا ناراحته.
*چرا عزیز دلم خیلی دردت اومد.
_مگه تو هم میدونی
*مگه میشه فرشته خبر نداشته باشه.
ولی بگما من این جیمینو میشناسم تا حالا تو هیچ کدوم از شخصیت داستاناش اینقدر جنتلمن و ملایم و مهربون نبوده.
تمام مدت سعی میکرد تا مراقبت باشه.

حالا چرا ناراحتی؟ مگه نمیخواستی با چیمی جفت بشی؟

_اوهوم میخواستم.
*خب پس چرا الان گریه میکنی؟
_چیمی تاتا رو دوست نداره‌‌

*دوست نداره؟!!یعنی چی؟
_اون فقط میخواست به تاتا کمک کنه‌. چیمی گوش تاتا رو دوست نداره،
تاتا هم از گوش و دمش بدش میاد.
تو فرشته آرزویی میخوام اینا رو ببری.

*چییییی؟!!!!ببرم کجا؟ ببین عزیزم من فرشته هستم(خخخ خودشیفته فقط نویسنده) ولی نمیتونم آرزوها رو بر آورده کن.

_ولی خودت گفتی فرشته آرزویی، به تاتا کمک کردی تا چیمی حسودی کنه.
*آره درسته من کمکت کردم ولی این چیزی که تو میخوای از دست من برنمیاد ولی بازم میتونم کمکت کنم.

_تاتا چیکار کنه؟
*باید آرزو کنی ....اون بالا تو آسمون یه کسی هست که آرزوی بچه های خوبو برآورده میکنه ولی فکراتو بکن اگر گوش و دمتو بگیره دیگه نمیتونی روباه باشیا باید برای همیشه مثل چیمی و بقیه زندگی کنی.

(روباه کوچولوی من) my littel fox🦊Where stories live. Discover now