Part 27⛓

5.5K 613 128
                                    

:
طبق حدس تهیونگ گروه بازجویی زود تر از افراد کیم مارلون به صحنه ی جرم رسیدن!
بازرس شین برای مرور اولیه شروع به قدم زدن تو صحنه ی جرم کرد.
تا يه حس کلی از صحنه ی جنايت به دست بیاره! باید از مدارک نهفته یادداشت برداری می کرد و نظريه های اوليه رو بر اساس بررسی های بصری مي ساخت. اما هنوز هم به چیزی دست نمی زد!
یکی از افسر های دیگه حین قدم زدن تو صحنه ی جرم از همه چی
عکس برداری و فیلم برداری و در آخر مستند سازی می کرد!
همگی تمام توانشون رو برای پیدا کردن مدرک به کار گرفته بودن، جسد سوخته ای که بنظر می رسید متعلق به بازرس جئون جونگوک بود رو به پزشکی قانونی فرستادن و حالا قصد داشتن دلیل منطقی برای این تصادف عجیب و نبودن سرنشین پشت ون پیدا کنن!
افسر چانگ ووک: قربان، ما این اطراف رو گشتیم هیچی پیدا نکردیم، هیچ مدرکی وجود نداره! ممکنه بعد از سقوط اون ون از اون پرتگاه افرادی که داخلش بودن از شیشه اش بیرون پرت شده باش، و به احتمال زنده هستن، فقط اینکه ناپدید شدن کمی عجیب و مشکوک بنظر می رسه، می خوام اجازه بدین همراه چند تا از همکار ها حومه ی شهر رو بگردیم. این مسئله به شدت بو داره!
بازرس شین دست از قدم زدن و جمع آوری مدرک برداشت، دستکش هاش رو توی دستش درست کرد و با اخم غلیظی گفت:
_ می تونیم بعد از آماده شدن جواب آزمایش دی ان ای به خیلی چیز ها برسیم، جسد از ماشین بیرون افتاده بود، طبق تحقیقاتمون و مدارکی که بدست آوردیم پی به این بردم که جسد اول توی ماشین سوخته شده و شخصی اونو از توی ماشین بیرون کشیده! اما هیچ اثر انگشتی پیدا نشده، دسته ی ساعت سوخته اما ردیاب به خوبی کار می کنه! پس میشه نتیجه گرفت که...
سمت ماشین قدم برداشت و ادامه داد:
_ که ماشین به بدنه ی ون برخورد کرده و باعث شده ون کنترل خودش رو از دست بده، چون اون قسمت فرو رفته و مشخصه که همین اتفاق رخ داده!
یه دور دور ماشین چرخید و چند نکته رو تو دفترچه ی توی دستش یادداشت کرد. نفسشو بیرون فوت کرد و با ابروهای بالا رفته گفت:
_ این ها همه نشون دهنده ای اینن که یه چیزی این وسط مشکوکه...
خودکارش رو پشت گوشش گذاشت. دو دستش رو دو طرف پهلوش قرار داد. سرش رو کمی سمت راست متمایل کرد و با چشم های ریز شده و حالت صورت متفکری ادامه داد:
_ ممکنه این تصادف به عمد صورت گرفته باشه! به دلیل پرت بودن این جاده که خیلی ازش رفت و آمد نمیشه دوربین مداربسته ای موجود نیست، پس اونا خیلی خوب کارشون رو بلد بودن!

با شنیدن جمله ی یکی از افسر ها همگی سمتش برگشتن:
_ بازرس شین بنظر می رسه ترمز دستکاری شده بوده!
بازرس شین به سرعت سمت افسر جوان قدم برداشت و خودش شخصا ترمز رو چک کرد. به لطف آتش نشان ها آتیش خاموش شده بود و کارشون راحت تر پیش می رفت! و بله ترمز دستکاری شده بود. بازرس شین اخمی کرد و لب زد:
_ این یه قتل عمده، بازرس جئون از کسی فرار می کرده!
افسر چانگ ووک هم حالا بهشون نزدیک شد و زمزمه وار گفت:
_ ممکنه که کیم مارلون و پسرش از همه چی با خبر شده باشن و بازرس جئون رو گیر انداخته و شکنجه کرده باشن! و اون فرار کرده و حالا...
یکی از افسر ها رو به چانگ ووک گفت:
_ افسر پارک هنوز به اون عمارت رفت و آمد داره، بهمون خبر داد که اوضاع اونجا خوبه!

The Trap | VKOOK Where stories live. Discover now