chapter 69

278 39 12
                                    

🔅چپتر شصت و نهم🔅

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

🔅چپتر شصت و نهم🔅

"یکم محکم تر"
 
🌈🌈🌈🌈🌈🌈


شیایائو میز رو همونطور که چشمای برندش بدون حتی یک کلام حرف به وانگ زی شویی دوخته بود، چنگ زد. میشد گفت سکوتش یه سلاح بود برای اعتراف گیری از اون.

وانگ زی شویی زیر نگاه شیایائو به لرزه افتاد. هنوزم اون مرد مار صفت سعی میکرد شجاعتشو برگردونه تا بتونه از شیایائو دوری کنه.

یه یونیفرم معمولی پلیس تو چشم وانگ زی شویی عجیب نمیزد، اما تا حالا تو عمرش فریینده تر از شیایائو ندیده بود.

بعد هم، با دیدن تاوانی که با اومدن به اینجا پرداخت کرده بود نامردی بود که بدون دردسر درست کردن از اینجا بره.

"افسر گردنم میخاره اینارو باز کن بخارونمش."

شیایائو به سختی جواب داد: "باهاش کنار بیا."

"چطور؟!" وانگ زی شویی شونشو بالا انداخت و شروع به ورجه وورجه کرد.

"مثل چی میخاره! ینی مورچه رفته تو لباسم؟ شت!! شت!!"

شیایائو نگاه سردی بهش انداخت، "هنوزم انرژی برای داد زدن داری مگه نه؟"

"دارم بهت میگم نمیشه تحملش کرد." وانگ زی شویی زد نالید. "مگه یه پلیس مثل تو به حق انسانا احترام نمیذاره؟ نمیشه یه اینبار یه لطفی در حقم بکنی!"

شیایائو بی درنگ جوابشو داد: "وقتی دارم ازت بازجویی میکنم حق اینکارو ندارم."

"پس میشه بخارونیش؟" وانگ زی شویی یه حالت بدبختانه ای به خودش گرفت.

شیایائو دیگه از دستش کلافه شد. پاشو بالا برد تا کفشش درست روبه روی صورت اون قرار بگیره، "میخوای با این بخارونمش؟"

وانگ زی شویی هنوزم مث احمقا رفتار میکرد، "اصلا با هرچی که میشه بخارونیش بخارونتش. دیگه نمیتونم تحمل کنم!"

یه اشتباه محض بود اگه میذاشت زبون چرب و نرم وانگ زی شویی آدمو خام خودش کنه. نمایش بازی کردن وانگ زی شویی طوری بود که انگار یه مرض داشت و مرضش ممکن بود به همه سرایت کنه. چی بدتر از خارش برای شیایائو که درد رو به خارش ترجیح میداد. خاریدن براش مثل یه تجربه ی زجر آور بود.

Advance Bravely (Persian Translation)Where stories live. Discover now