ملاقات عجیب

1.9K 333 16
                                    

بلیز سفید آستین بلند رو تن دخترک کرد و بعد از بالا کشیدن جوراب شلواری دخترک سراغ سارافن زرشکی رنگ رفت

با برخورد سرانگشت هاش با پارچه کبریتی ناخودآگاه لبخند ملیحی زد سرپرست بودن هم اونقدرا بد نبود
جونگکوک یه جورایی عاشق نقشش توی زندگی خواهر کوچولوش شده بود بعد از پوشوندن سارافن به تن دخترک به سمت کمد لباس هاش رفت

+حالا بنظرت هیونگ چی بپوشه؟

دخترک آهسته قدم برداشت و وقتی کنار پسرک رسید پارچه شلوار خونگی پسرک رو کشید تا اون رو متوجه منظورش کنه،کوک به سمتش خم شد و اون جسم کیوت بغل کردنی رو به آغوش کشید تا با بلند شدنش دخترک به لباس های طبقه بالا هم نظارت داشته باشه دخترک با دست به پیرهن مردونه سفید اشاره کرد بعد از اونکه جونگکوک پیرهن رو روی تخت پرت کرد به جلیقه زرشکی رنگی که کاملا همرنگ سارافن خودش بود اشاره کرد

+ تو می خوای لباسای ست بپوشیم فندق؟

وقتی دخترک لبخند بی صدایی زد کوک هم خنده کوتاهی کردو زیر لب "جونور کیوت" زمزمه کرد و جلیقه رو هم روی تخت پرت کرد شلوار پارچه ایه همرنگ جلیقه رو روی تخت انداخت ابرویی برای دخترک توی بغلش بالا انداخت

+ خیله خوب بریم تو کارش

دخترک رو روی زمین گذاشت و تیشرت خونگیش رو یه ضرب از تنش بیرون کشید و اجازه داد هوای زمستونی کمی لرز به تن ورزیرش بندازه

+ موافق نیستی که داداشت از همه خوش هیکل تره؟

دخترک در جواب چرخی به چشماش داد روی تخت بزرگ برادرش نشست بعد از اینکه خودش هم لباس هاش رو پوشید به سمت آینه قدی رفت

+ حالا با این موهای بلند جذاب چه کنم؟

شونه ای بالا انداخت و ترجیح داد خیلی ساده فقط با یه کش از وسط موهاش رو ببنده اما چند تار موی مشکی موج داری که به دلیل کوتاه تر بودن از لای کش در رفتن و روی صورتش ریختن که بشدت به جذابیت پسرک جوان افزود عطر گرون قیمتی که تقریبا سالی یکبار فقط در حد یکبار اسپری کردنش ازش استفاده می کرد رو از کشو بیرون کشید و روی خودش اسپری کرد یکبار دیگه عطر رو روی کف دستش اسپری کرد و بعد از مالوندن هر دوتا کف دستش به هم سمت دختر‌ک رفت به آرومی انگشتاشو روی گردن و گونه های دخترک کشید

+ حالا شد!

بعد از پوشیدن کفش هاشون و برداشتن پالتوی بلند مشکیش به سمت آسانسور حرکت‌‌ کردن وقتی از در اصلی بیرون اومدن چشمشون به مرسدس بنز مشکی اس کلاس افتاد که مردی با یونیفرم راننده های شخصی جلوی ماشین ایستاده بودخواستن به مسیرشون ادامه بدن که مرد یونیفرم به تن جلو اومد

*جئون جونگکوک ؟

جونگکوک سری تکون داد و بله کوتاهی گفت،مرد بعد از مطمئن شدن از تایید جونگکوک لبخندی زد و تعظیم نود درجه ای کرد

CrimeWhere stories live. Discover now