☕فنجان سی و چهارم : تو قلبم رو رنگی کردی!

8.1K 2.7K 737
                                    

-هیونگ؟

با شنیدن صدایی که پشتش اومد، بکهیون نگاهش رو از اسمون شب باغ گرفت و به روبروش داد و با دیدن جیمین یه لبخند کمرنگ زد. ولی وقتی پسر کوچیکتر بهش نزدیکتر شد و بکهیون تونست حالت نگران چهره اش رو ببینه، لبخندش خیلی سریع محو شد.

-چی شده؟ خوبی؟

-یونگی غیبش زده...

جیمین آروم گفت و با لبهای اویزون نشست کنارش روی ردیف جعبه های چوبی.

-میدونم خودش رفته خلوت کنه یه جایی...اما دست خودم نیست و نگرانشم...اخه زیاد مایل نبود باهامون بیاد.

جیمین مظلوم توضیح داد و بکهیون دستش رو بالا اورد و دور شونه های دوستش حلقه کرد.

-نگرانش نباش. حتما جمع بهش فشار اورده. خودش پیداش میشه. اون کلا از ادم های جدید فراریه. این عادت غیب شدنش هم چیز جدیدی نیست. سر منم خیلی اورده.

جیمین هوف ارومی کرد و سرش رو به نشونه فهمیدن بالا پایین کرد.

-اره میدونم. به خودمم گفته...نمیدونم چرا انقدر احمقم و بازم نگرانش میشم.

بکهیون تکخندی زد و دوستش رو بیشتر به خودش فشار داد.

-احمق نیستی. دوستش داری و طبیعیه...

جیمین با سر پایین یه هوم گفت و بکهیون دستش رو از روی شونه دوستش پایین اورد و به خودش کش و قوس داد.

-نایون کجاست؟

-با جونگیون جونش غیب شده.

جیمین حرصی و سریع گفت و بکهیون دوباره خندید.

-وقتی پیشته همش باهاش دعوا میکنی اما حالا که توجه اش رفته جای دیگه داری حسودی میکنی.

چشم های جیمین با این حرف گشاد شدن و سریع چرخید سمتش.

-حسودی چیه؟ اصلا به من چه اون عفریته کجاست؟

جیمین تقریبا داد و بکهیون با صدا به خنده افتاد.

-اون عفریته اینجاست و تا نیومده صورت خوشگلت رو چنگ بندازه حرفت رو پس بگیر!

خنده بکهیون با صدای نایون قطع شد و قبل از اینکه بتونه کامل بچرخه یکی شیرجه رفت روی جیمین و صدای جیغ نه چندان مردونه دوستش بالا رفت. خنده بکهیون تمام مدتی که نایون سعی داشت نوک سینه پسرخاله بیچاره اش رو نیشگون بگیره ادامه پیدا کرد و بعد نایون که بالاخره خسته شده بود بی توجه به جیمین که حالا حالت کسایی که بهشون تجاوز شده رو داشت عقب کشید و نگاهش رو به بکهیون داد.

-مامان بزرگم خوراک مرغ درست کرده و قراره تو ایوون بخوریمش. گفت بیام دنبالتون. بعدشم قراره کارائوکه داشته باشیم!

نایون با شوق و ذوق گفت و بکهیون که واقعا دوباره نیاز به پرت شدن حواسش داشت عین فشنگ از جا پرید و دست جیمینی رو که داشت زیر لب به نایون فحش میداد رو هم گرفت و بالا کشیدش.

☕⊱A Hug In A Cup⊰☕Where stories live. Discover now