Force And Hate(L.S/BDSM)

By nitara70

651K 52.2K 21.8K

هری لبای خشکش رو از هم باز کرد ولی صدایی ازشون خارج نشد.لویی گفت من یه قرارداد نوشتم تو اونو امضا میکنی و بعد... More

معرفی
#2
#3
#4
#5
#6
#7
#8
#9
#10
#11
#12
توضیح
#13
#14
#15
#16
#17
#18
#19
#20
#21
#22
#23
#24
#25
#26
#27
#28
#29
#30
#31
#32
#33
#34
متاسفم
#35
#36
#37
#38
رتبه #1
#39
#40
#41
#42
#43
#44
#45
#46
#47
#48
#49
#50
#51
#52
#53
#54
#55
#56
#57
#58
#59
#60
#61
#62
#63
#64
#65
#66
#67
#68
#69
#70
#71
#73
#72
#74
#75
#76
#77
#78
#79
(پارت اخر)#80
خداحافظی
force and hate 2

#1

12.7K 997 675
By nitara70

لویی با صدای زنگ موبایلش چشماش رو باز کرد و فحشی داد
-هی لعنتی من خواب بودم
+میدونم عوضی فقط خواستم یاداوری کنم امروز اون برده ای که نایل میگفت رو میارن اگر خواستی ببینیش بیا تو کلاب بلک جک
-باشه باشه میام.

وبعد گوشی رو قطع کرد.از جاش بلند شد و لباساش رو پوشید اون همیشه عادت داره کاملا لخت بخوابه حتی باکسر هم پاش نبود و خب این برای لویی یه عادت بود.اون شبای زیادی درحالی که روی هرزه ها تو تختشه خوابش برده بود.این براش خیلی لذت داشت که دیکش تا صبح یه جای گرم و لیز باشه.

لویی تاملینسون یه پسر 25ساله ثروتمند بود.پدرش یکی از بزرگترین تاجرای انگلستان بود و خب معلومه همینکه پسر مارک تاملینسون باشی کافیه تا حسابای بانکی پر از مقدار نجومی پول و یه عمارت بزرگ بهمراه یه آشپز و راننده داشته باشی البته نباید از ماشینهای اخرین مدلش چشم پوشی کرد.

در عین حال که همه چیز عالی بود ولی یه مشکلی وجود داشت لویی بشدت از زجر دادن و درد کشیدن برده هاش لذت میبرد.درسته برده!اون هر چند وقت یکبار که حوصله ش سر میره از نایل دوستش که یه قاچاقچیه انسانه میخواد که براش یه برده جور کنه مهم نیست دختر یا پسر سفید یا سیاه اون فقط صدای جیغاشون وقتی دارن تو اتاق بازیه لویی شکنجه میشن رو دوست داره.

البته لویی وقتی از برده هاش خسته میشد و حداکثر تا یک سال بعد از خریدنشون اونا رو به همراه مقدار زیادی پول به کشورهای دورافتاده میفرستاد اینقد پول که بتونن تا اخر عمرشون زندگی خوبی داشته باشن.

اون از پله ها به سمت آشپزخونه رفت زین مشغول درست کردن پنکیک بود چیزی که لویی واقعا دوست داشت.زین با شنیدن صدای پاش سرش رو برگردوند و لبخندی زد.زین قبلا یکی از برده های لویی بود اما وقتی لویی احساس کرد زین با بقیه فرق داره و از طرفی آشپز خوبی هم هست اونو برای خودش نگه داشت.

زین یه پسر 23ساله آسیایی بود بقدری زیبا و خوش هیکل بود که لویی مطمئن بود میتونه یکی از مدلهای کالوین کلین بشه اما خب اون الان اینجاست تو عمارت لویی تاملینسون و هرچند دیگه برده ی لویی نیست و میتونه هرجا خواست بره اما نمیره چون اون فرق داره.

اون عاشقه لوییه!هرچقدر لویی اونو شکنجه کرده باشه براش مهم نیست همینکه لویی هر روز قبل از صبحانه زین رو ببوسه یا هرچند وقت یکبار اونو زیر خودش تو تخت داشته باشه همه ی اینا رو فراموش میکنه.

لویی بطرف زین رفت و سرش رو تو گودی گردن زین فرو برد و بوسیدش زین گفت زود بیدار شدی!
-اره امروز میخوام برم برده ی جدیدی که نایل برام اورده رو ببینم.
قلب زین فشرده شد اما چیزی نگفت.

چند تا پنکیک داخل بشقاب جلوی لویی گذاشت.لویی بعد از خوردن صبحانه از زین خداحافظی کرد و سوار فراریش شد و به طرف کلاب حرکت کرد.اون یه کلاب خصوصی بود و لویی با نشون دادن کارت عضویتش رفت داخل.محیط کلاب بشدت تاریک بود

لیام و نایل پشت بار نشسته بودن وبا دیدن لویی از جاشون بلند شدن.لویی باهاشون دست داد و رو به نایل گفت خب بریم ببینیم چی برام اوردی اینبار.

Continue Reading

You'll Also Like

338K 42.2K 157
لوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باس...
43.5K 5.8K 15
[complete] - الهه ماه برای همه جفت خاصی رو تعیین کرده و کیم تهیونگ تمام عمرش رو وقف پیدا کردن جفتش کرد؛ درست زمانی که از پیدا شدنش ناامید شده بود اون...
5K 1K 11
[این فیک ترجمه است] یه شورت استوریِ گوگولی مگولی از لری‌ :> ------------------------------------------ نویسنده اصلی: flowercrowncat Highest Ranking :...
121K 20.3K 58
کاپل: کوکمین . . . . ژانر : عاشقانه ، مثبت هجده ، امپرگ ، امگاورس ، درام ، خانوادگی ( اس*مات مثبت ???? داره ) #kookmin: #1 #jimin: #4 # امگاورس: #۱۰...