هردو با صدای نفس زدن های سنگین به سمت تهیونگ برگشتن و به هایبریدی که تو خودش جمع شده بود و با بغض بهشون زل میزد نگاه کردن
"دعوا نکنید.. ته ته دوست نداره"

"تهیونگ" جونگکوک لب زد و به هایبرید نزدیکتر شد اما پسر کوچکتر خودش رو عقب کشید

"کاری باهات ندارم" جونگکوک آروم گفت و سعی کرد بهش نزدیک بشه
از چشم های وحشت زده هایبرید حس خوبی نمی‌گرفت وقتی میفهمید از نظر تهیونگ فقط یه موجود ترسناک بنظر می‌رسید..
تهیونگش هیچوقت ازش نمیترسید اون قبلا یه پسر شاد و خوشحال بود که از هر شرایطی استفاده میکرد تا شیطونی و وراجی کنه
اما الان...اون تغییر کرده بود

کمی تو خودش جمع‌ شد تا در برابر خطر احتمالی از خودش محافظت کنه..
مثل همیشه...
اما به سرعت بازوهای گرم و محکمی دورش پیچیده شد و در آغوش گرفتتش
از تعجب بی حرکت مونده بود.. و از حس امنیتی که کم پیش میومد داشته باشته چشمهاش رو آروم بست 

"نترس ته من کوکیم آسیبی بهت نمی‌زنم" جونگکوک با آرامش تو گوشش زمزمه کرد و تو موهای هایبرید دست کشید

"کوکی از ته ته مراقبت می‌کنه..." تهیونگ زمزمه وار تکرار کرد و با دستای بی جونش متقابلا بغلش کرد و دمشو دور کمرش پیچید
جونگکوک از حس دم نرم هایبرید و دستای پیچیده شده دور کمرش لبخند محوی زد

"چطور میتونی اینقد سریع تغییر مود بدی و صافت شی؟" جیمین اینبار با صورت وحشت زده زمزمه کرد

"خفه شو پارک! این صافتی فقط برای تهیونگه" جونگکوک جواب داد و تهیونگ رو بیشتر در آغوشش فشار داد
"منم غیر از این نگفتم" جیمین غرغر کرد

جونگکوک بی توجه به پسر بزرگتر تهیونگ رو از رو زمین بلند کرد "با خودم میبرمش دفترم"

"هوراا وقت گذروندن با کوکییی" هایبرید با ذوق گفت و یه دستشو با مشتای بسته تو هوا گرفت با ول کردن دستش نزدیک بود بیفته که سریع خودشو جمع کرد و ترجیح داد آروم سرجاش بشینه
بهرحال هیکلش دیگه مثله قبل کوچولو نبود و بزرگ شده بود

البته فقط از نظر خودش این نظریه تایید شده بود.. وگرنه همه میگفتن که اون فقط یه ته ته بغلیه... اونم از جایی فهمیده بود که دفعه پیش میخواست شلوار تنگش رو بپوشه ولی بزور تنش کرد و آخر سرم باسنش مثه سرعت گیرای وسط خیابون کلی وقتشو گرفت تا بتونه اون شلوار تنگ پر از جوجو که رو صورت همشون یه عینک دودی بود رو پاش کنه.. اون شلوار مورد علاقش بود و وقتی میپوشیدش حس میکرد از همیشه بیشتر هات و جذاب بنظر میرسه

جیمین درحالی که رفتن اون دوتارو تماشا میکرد  سری تکون داد "من دوسش ندارم" با صدایی که به طرز مزحکی سعی میکرد کلفت و خشدار باشه ادای جونگکوک رو دراورد و با لبخند پیش یونگی رفت تا دوست پسر خوابالوشو سر قرار ببره

 𝙅𝙚𝙤𝙣'𝙨 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙 | 𝙆𝙤𝙤𝙠𝙫Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt