جونگکوک صبح زود بیدار شده بود ، خواب پدر مادرشو دیده بود از آخرین باری که دیده بودشون سالها میگذشت .. هیچوقت نفهمید که چه اتفاقی براشون افتاد
کی برمیگردن ..
کجا مردن؟
یا شاید اصلا ترکش کرده بودن
یا کدوم گنگ ممکنه گرفته باشتشون..?
"صبح بخیر کوکی" تهیونگ با کیوتی گفت و به اخم محو جونگکوک نگاه کرد
"چیشده؟ کوکی عصبانیه؟" پرسید و به این فکر کرد که چکار اشتباهی ممکنه انجام داده باشه و آروم آروم از بغل پسر بزرگتر بیرون اومد"نه نرو" جونگکوک گفت و هایبرید رو تو بغل خودش برگردوند ، تهیونگ با لپای سرخ شده پیشونیشو به سینه جونگکوک تکیه داد "فقط.. به این فکر میکردم که نمیدونم چه اتفاقی برای پدر مادرم افتاده.."
"جونگکوک..." چهره تهیونگ به ناراحت تغییر کرده بود ، اون دقیقا میدونست که چه اتفاقی افتاده
"اونا..مردن .."
جونگکوک بنظر نمیرسد که زیاد تحت تاثیر قرار گرفته باشه .. سالها میگذشت "این.. تاسفباره""چطور مردن.. چه اتفاقی افتاده و من باید کیرو بکشم" چشمای پسر بزرگتر سرد بنظر میرسید اون همین الانش هم آماده تلافی بود ، کسی که به پدر مادرش آسیب زده بود قراره با دستای خودش کشته بشه
"من.. اونجا بودم" تهیونگ با یاد آوری اون صحنه حلقه زدن اشک رو تو چشمهاش حس کرد
"اونا به خاطر نجات من .. از دنیا رفتن"-
صدای در متوقفش کرد ، یو نفس کلافه ای کشید و قدمی از تهیونگی که به خاطر سیلی ، خونریزی بینی داشت دور شد
کدوم لعنتی ای این وقت شب پشت دره یو غرغر کرد و قلاده هایبرید رو بست
"صدای فاکیت در نمیاد وگرنه تنبیهت سخت تر میشه" بعد از اینکه هایبرید سرتکون داد سمت در حرکت کرد"چیه" تهیونگ زمزمه های محوی رو میشنید
"وی کجاست؟" اونا پدر مادر جونگکوک بودن اون صداهاشون رو میشناخت ..
امیدوار شد اون قرار بود نجات پیدا کنه ! قرار بود دوباره کوکیش رو ببینه"کمک! من اینجام" هایبرید تصمیم گرفت داد بزنه تا متوجهش بشن
"اون اینجا نیست"
"اونجا نر-" در به دیوار کوبیده شد و پدر مادر جونگکوک رو دید که داخل شدن
"بهت گفته بودم که نیای" و بعد از تموم شدن حرفش صدای شلیک شنیده شد ، گلوله تو شکم مادر کوک برخورد کرده بود"نه!"
صدای داد پدر کوک بود که به سمت همسرش حرکت کرد , به تفنگ تو دست برادرش خیره شد که حالا به سمت خودش نشونه گرفته بود!
YOU ARE READING
𝙅𝙚𝙤𝙣'𝙨 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙 | 𝙆𝙤𝙤𝙠𝙫
Fanfiction[Completed] تهیونگ یه هایبرید گربست که از خونه فرار کرده... جونگکوک رئیس یه بند خلافکاره که از هایبریدا متنفره.. چی میشه اگه ، تهیونگ راهش به خونه جونگکوک باز شه؟؟ جونگوک اصلا قرار نیست ازش استقبال گرمی کنه..! _________________________________ _چر...