•epilogue•

3K 395 149
                                    

"خانم‌ها و آقایان خوش‌برگشتید، من هنوز هم تیلور سوییفتِ دوست‌داشتنی رو همراه خودم دارم." جیمی کیمل‌ به ببینده و حضار توی استدیوش گفت. "ما داشتیم راجبه نقشِ جدید تیلور توی فیلم میگفتیم، که مطمئنم همه‌تون برای دیدن‌ش هیجان‌زده‌اید. الان میخواستم که بحث‌مون رو به یه مسیر متفاوت بکشونم. میبینی، تیلور تو جدیدا داستان‌های جالبی توی‌ خبرها داشتی، یه عالمه حدس و گمان، و من میخواستم بهت فرصت بدم که همه‌چیز رو توضیح بدی."

"حتما، من مثلِ یه کتاب بازم." تیلور گفت، لبخند میزد و شونه‌هاش‌ رو برای حضار بالا انداخت.

"خوبه، خوبه، چون کلِ این جریان خیلی گیج کننده‌ست." جیمی گفت، و چندتا عکس از لویی، تیلور و هری روی اسکرین نشون داده شد." پس، همهٔ ما فکر میکردیم که تو و لویی دیگه دوست نیستید، و هری دوست‌پسر تو بود. الان به‌نظر میرسه... خب به‌نظر میرسه همه‌چیز برعکسه."

تیلور سرش رو تکون داد، مضطربانه لبش رو گاز میگرفت همونطور که آماده میشد داستان رو از دید خودشون توضیح بده. "خب، سلبریتی‌ها یه زندگی دارن که پشتِ چیزیه که عموم میبینن. رابطهٔ من و هری هیچوقت جدی نبود، حتی از همون اول. وقتی که با لویی آشنا شد من و هری هنوز هم با هم بودیم، ولی من توی تور بودم و یه اتفاقاتی افتاد. هری کاری کرد که من و لویی دوباره دوست بشیم، و ما تونستیم مشکلات چندسال گذشته رو حل کنیم و بزرگ بشیم."

"پس از لحاظ فنی لویی مَردت رو دزدید؟" جیمی پرسید، باعث شد که حضار بخندن. "باید منتظر باشیم که توی آلبوم بعدی‌ت بیشتر راحبش بشنویم؟"

"نه، نه." تیلور خندید و دست‌هاش رو تکون داد. "هیچ آهنگ پر از عصبانیتی راجبه خیانت وجود نداره، حداقا راجبه اونا میست. هیچ چیز از من دزدیده نشده. من یه دوست رو پس گرفتم."

"خوبه که میشنویم، و کی میدونه،" جیمی با هیجان داد زد. "شاید شما دوتا دوباره با همدیگه برید تور!"

تیلور نخودی خندید، یه لبخند خیلی بزرگ و روشن روی لب‌هاش بود. "خواهیم دید، آدم همیچوقت نمیدونه آینده چی میاره! البته لویی اول باید این تورش رو تموم کنه."

"آره، که داره میره تا بخش بعدی‌ش رو شروع کنه." جیمی گفت. بعدش عکس‌های روی اسکرین عوض شدن، ایندفعه از هری و لویی بودن که تقریبا توی ساحل‌ لخت بودن."ولی الان اونا به تعطیلات توی یکی از خصوصی‌ترین ساحل‌های لختی نواحی گرمسیری رفتن. به رفتن پیشِ دوست‌صمیمی‌ت فکر کردی؟"

"واقعا نمیدونم اگه ساحل خصوصیه این عکسا رو از کجا آوردین." تیلور درحالی که سرخ شده بود گفت. "ولی، فعلا ردش میکنم. ساحل‌های لختی رو برای ماه‌عسلی‌هامون میزاریم."

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

"لو! بعد از غذا خوردن نباید اینقدر زود شما کنی!" هری به دوست‌پسرش گفت، کسی که داشت توی آبِ‌شفافِ آبی شنا میکرد.

•Amazing Sin• [L.S] Where stories live. Discover now