35

66 26 2
                                    


"پس تختت رو باهاش شریک شدی!"

زمزمه جک در حین خروج از راهرو حرص ژان را در آورد:"مریضه! انتظار داشتی بذارم کف زمین بخابه؟!"

جک به هال پیچید و روی یکی از چهارپایه های اینطرف اپن نشست

"شبا چی پس؟"و بطری را بلند کرد تا باز هم بنوشد ولی ژان در حین رد شدن از کنارش بطری را قاپید:"فعلاً رو کاناپه میخابه"

جک بخاطر بطری فرصت نکرد به جای خواب بوبو بیشتر گیر بدهد: "هی؟ چکار میکنی؟!"

ژان اپن را دور زد و بطری را دور از دسترس جک گذاشت:"مست نکن که بتونی بری دنبال کیک"

جک نیشخند زد:"چیه؟نمی خوایی منو با بوبو تنها بذاری؟"

ژان به سمت کابینت رفت تا با چیزی خود را سرگرم کند بلکه چهره ی عصبانی خودش را از نگاه فضول جک حفظ کند.

"نه نمیخوام!بهت هم گفتم نمیذارم بهش دست بزنی!"

جک برای برداشتن بطری مجبور شد روی اپن سینه خیز برود: "هنوزم قضیه حمایت از هموطن و فلان یا چیز جدیدی هست که خبر ندارم؟"

ژان مشغول خارج کردن و چیدن لیوانها و پیش دستی ها روی کابینت بود:"خیلی دوست داری خبر جدیدی باشه تا آمارشو به نایل بدی نه؟"

جک بطری را برداشت و سرجایش برگشت:"تو چرا طفره میری و حقیقت رو نمیگی؟"

ژان رو به جک برگشت.بطری را برداشته بود و باز هم مینوشید!

"جاناتان کافی نیست؟به یه بهانه ی دیگه برای فشار گذاشتن و شکنجه دادن من نیازه؟"

جک از جواب شجاعانه ی شان به سرفه افتاد:"نه من...فقط میخوام یه بار بهش پیشنهاد بدم! تو که میگی هیچی بینتون نیست خیلی خب پس بذار من شانسمو امتحان کنم شاید قبول کرد"

ژان خسته و عصبانی از این صحبت تکراری رو به او برگشت:"و اگر قبول نکرد بهش تجاوز کنی؟!"

چشمان جک قرمز شده بود.معلوم بود درحال مست شدن است.

"نه!قول میدم بهش دست هم نزنم ولی اگر قبول کنه..."

ژان به بهانه ی تکیه دادن به کابینت لبه های آنرا چنگ زد تا در مقابل تصور چیزی که جک میگفت مقاومت کند:"متنفرم از اینکه هی بهش اشاره کنم ولی نایل چی؟"

جک خنده ی مستانه ای کرد:"اونکه عاشق توعه نه من!"و بطری را بلند کرد و بی وقفه چند جرعه سرکشید.شاید می خواست به این نحو خود را خفه کند ولی دیگر دیر بود!

ژان چیزی را که شنید باور نکرد.مطمئناً یا از حسادت این حرف را میزد یا مست کرده بود پس بدون هیچ عکس العملی به سمت کابینت برگشت تا به کارش ادامه بدهد ولی جک قصد نداشت ساکت بماند.از همه چیز خسته بود و به آخر خط رسیده بود.

Fight 4 YouNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ