( 82 )

2.7K 473 649
                                    

درودددددددد



خلاصه ی پارت قبل : تولد تهیونگ و باز شدن کادو ها ، جبران کردن تهیونگ ( کارای ناپسند )

~ third person pov ~





جونگکوک همون‌طور که دست به کمر داشت به جفتش نگاه می کرد با لحن عصبانی ای گفت : تو آقای کیم ! دقیقا خود تو
میشه بدونم کجا داری تشریف می بری ؟ روز بعد تولد ؟

تهیونگ بوسه ای روی لب های جفتش گذاشت و با لحن مهربونی جواب داد : لاو تقریبا دو هفته دیگه کریسمس و سر ما به شدت شلوغه
این هفته تموم بشه دیگه میریم تو تعطیلات و هر روز پیش همیم خب ؟
می تونیم همه باهم بریم مسافرت یا هرچیزی که دوست داری

جونگکوک بدون توجه به حرف های جفتش ، دستش رو روی لب هاش گذاشت و آروم گفت : با یادآوری دیشب یک لحظه حس کردم دارم جئون کوچولو رو می بوسم ...

تهیونگ خنده ی بلندی کرد و همون‌طور که سری به نشونه ی تاسف برای پسر تکون می داد ، بوسه ی آخری رو روی موهای جفتش گذاشت و با خداحافظی گرمی از خونه بیرون رفت

جونگکوک کنار گوکی خودش رو روی تختشون پرت کرد و خطاب به خرگوشش همون‌طور که نازش می کرد گفت : گوکی عزیزم
صحنه های که دیشب دیدی رو فراموش کن باشه خوشگلم ؟ بهشون اصلا فکر نکنیا
همش بازی بود داشتیم بازی می کردیم

گوکی‌ چند بار دماغش رو چین کرد و سرش رو به دست صاحبش کشید تا به ناز کردنش ادامه بده

جونگکوک هم با لبخند بزرگی سر خرگوش سفید رنگش رو ناز کرد که با شنیدن صدای زنگ ، با خوشحالی لبخند زد و خطاب به پسرش گفت : جیمین اومد گوکی

و با خوشحالی از اتاقشون خارج شد تا بره و در رو برای دوستش باز بکنه






جیمین با لبخند کوتاه دوستش رو بغل کرد و گفت : چه عجب یکم به ما هم توجه کردی

جونگکوک همون‌طور که سعی می کرد از بغل پسر در بیاد آروم گفت : انقدر بغلم نکن می دونی که خوشم نمیاد

و بلند تر ادامه داد : شما تک خال قلبمی جیمینی

پسر بتا هم چشمی برای دوستش چرخوند و گفت : از بغل خوشت نمیاد و بیست و چهار ساعت چسبیدی به الفات اره ؟
ایز بیغیل خیشم نی می اید

پسر بتا هم چشمی برای دوستش چرخوند و گفت : از بغل خوشت نمیاد و بیست و چهار ساعت چسبیدی به الفات اره ؟ ایز بیغیل خیشم نی می اید

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Stubborn Omega _ Vkook Where stories live. Discover now