Chapter 23

7K 854 63
                                    

بعد از اینکه جونگکوک از حموم بیرون اومد.. نوتیفیکیشن های گوشیش رو چک کرد..و چشماش بخاطر دیدن هزار تا کامنت زیر پستش گرد شد..

کامنتا رو باز کرد..هزار تا دختر زیر پستش کامنت گذاشته بودن..اونا از دیدن عکس اون مرد دیوونه شده بودن..

'اون کیه؟؟'

'خدای من جی کی تو با یه مرد زندگی میکنی؟؟'

'چرا اونو به ما معرفی نمیکنی؟؟'

'پس اونوو دوست پسرت نیست؟؟'

'اون شوگر ددیته؟؟'

'اگه یه مرد مثل اون داشتم که وقتی بیدار شدم ببینمش هیچوقت از اتاق خواب نمی‌رفتم بیرون..'

'جی کی هرزه ی خوش شانسی هستی'

'چرا مخفیش کردی چرا نیمتونی صورتشو بهمون نشون بدی..'

اونجا هزار تا کامنته این شکلی بود.. 'واو کمر ته چقدر توجه به خودش جذب کرد..' جونگکوک قبل از باز کردن پی ویش که دوستاش توش بهش پیام داده بودن فکر کرد..

اونوو: بالاخره!!! تو فقط الان خانم کیم نیستی.. در واقع خانم کیم شدی من برات خیلی خوشحالم..

رزی: توی تخت چطور بود؟؟

یوگیوم: خدایا بهت حسودیم میشه جی کی..تو الان اولین بانوی کشور ما بعد از زن رییس جمهوری..

بم بم: دوش آب گرم بگیر..کمک می‌کنه حس بهتری داشته باشی..

دیزی: جی کی مرد من مدت زیادیه که از آقای کیم خوشم میاد.. اما بعد از اینکه فهمیدم اون شوهره توعه، جلوی خودمو گرفتم. نذار دوباره شروع کنم لطفاً..

اونوو: خب خانمِ کیم چند راند..؟؟

جونگکوک از پیام های دوستاش خندید..و سرخ هم شد..منظورم زیاده..اون اسم 'خانم کیم' مدام تو ذهنش زنگ میزد..

اونجا یه پیام پرایوت دیگه از شخصی به اسم K هم داشت.. جونگکوک هنوز نمیدونست اون مرد کیه.. هیچوقت راجبش فکر نکرده بود..پیامشو باز کرد تا بخونه..

کی: کپشن فوق العاده بود..تو باید لیریک آهنگ بنویسی..کلماتت فوق العاده بود..کپشنت نشون داد چقدر اون آدمو تحسین میکنی..

جونگکوک حالا مثل دخترای تازه ازدواج کرده تو شب اول عروسیشون سرخ شده بود..

بالاخره یه روشنفکر پیدا شد که به جای پشت برهنه شوهرش به مهارته نوشتنش توجه کنه..همه ی اونا چندتا احمقه بی مغز بودن..

در جواب تایپ کرد..

جی کی: ممنونم..تو خیلی شیرینی..و تنها کسی هستی که به نوشته ی من توجه کرد..ممنون

کی:خواهش میکنم..راستی..با کنار گذاشتنه کپشنه زیبایی که نوشتی اون مرد در واقع خیلی خوش تیپه..ولی سنش زیاد بنظر میاد..

THE SECRET HUSBAND Where stories live. Discover now