یک روز

227 52 65
                                    

دهنمو باز کردم تا دوباره پاپ‌کورن بزاره تو دهنم. انگار بیشتر ازینکه به انیمه‌ای که می‌دیدیم توجه کنه حواسش به دهن من بود که کی خالی و باز میشه تا سریع پرش کنه‌. همین که اندینگ انیمه شروع شد پرسیدم-اصن نگاه کردی؟
کاوه-معلومه! همه مردن... یا در حال مردن بودن... یا قراره بمیرن...
خندم گرفت-آره... خلاصه‌ی خوبی بود.
کاوه-یه قسمت دیگه ببینیم؟
-نه... خسته شدم.
دیدم باز دستشو گرفته جلو دهنم.
-نمیخورم.
کاوه-چیزی نخوردی که...
-جا ندارم.
کاوه-میدونستی باز لاغر شدی؟
-من؟ لاغر شدم؟ خودم چیزی حس نکردم!
کاوه-وقتی حرفه یکی دو کیلو باشه معلومه خودت حس نمیکنی چاق یا لاغر شدی!
-تو چطوری فهمیدی؟
کاوه-حلقه‌ات واست گشاد شده.

یکم فکر کردم دیدم راست میگه! عادت داشتم با حلقه‌ام بازی کنم و یه مدت بود راحت‌تر میچرخید و در میومد.

-آره انگار...
کاوه-این مدت سرم شلوغ بود ازت غافل شدم ازین به بعد حواسم بهت هست.
لبخند زدم-باور کن مشکلی باهاش ندارم.
کاوه-با لاغر‌تر شدنت؟
-با اینکه حواست بهم باشه!
لبخند زد-خوبه.

دوباره سرمو گذاشتم رو پاش و برای بار هزار و یکم پرسیدم-کمرت چطوره؟
کاوه-خوبم. باور کن اونقدرام مهم نبود.
چپ چپ نگاش کردم-خیلی هم مهم بود!
کاوه-باشه... ولی الآن خوبم.
-چون امروز همچین پرستار خوشگلی داشتی!!! بایدم خوب باشی.
خندید و لپمو کشید-لباتو آویزون نکن وگرنه نمیتونم خودمو کنترل کنم‌.

از رو پاش بلند شدمو غر زدم-با این وضعیت کمرت جرعت نکن خودتو کنترل نکنی بچه‌جون!
کاوه-میگم خوبم.
جوابشو ندادم و خم شدم بند و بساط لپتاپمو که رو کافی‌تیبل پخش بود جمع کنم.
کاوه-میگم، تصمیمی واسه عوض کردن لپتاپت نداری؟
-واسه این؟ نه... چرا عوضش کنم خوبه که!
کاوه-آخه خیلی وقته همینو داری... این سه سال عوضش نکردی.
خندم گرفت-فقط همین سه سالی که خودت هستیو حساب کردی؟ لپتاپمو ده ساله دارم! دبیرستان که بودم خریدمش.

ریختن پشماشو با چشمام دیدم.
کاوه-شوخی نکن...
-چرا باورش سخته برات؟
و خیلی زود به سوال احمقانه‌ی خودم پی بردم! کاوه حتی اگه با اومدن یه مدل جدید سریع گوشی و لپتاپشو عوض نمیکرد با مدل بعدتر حتماً اینکارو میکرد!
کاوه-آخه... آخه... بعد دوسال تاریخ استفاده‌اش تموم میشه!

سعی کردم با شوخی سر و تهشو هم بیارم تا بیشتر ازین معذب نشدیم...
-اخه منکه کار خاصی باهاش انجام نمیدم، فیلم میبینم یا مقاله‌ای چیزی میخونم همین کارمو راه میندازه. اونقدی‌ام پول ندارم هی بخوام گوشی و لپتاپو عوض کنم، یه مرضی‌ام دارم به وسایلم خیلی وابسته‌ام و نمیتونم از قبلیا دل بکنم. اگه قرار بود سالی یه لپتاپ عوض کنم الآن ده تا لپتاپ داشتم عوض یدونه!

و با لحن تهدید کننده‌ای گفتم-و فکر اینکه برام یدونه جدیدشو بخری رو از سرت بنداز بیرون قبول نمی کنم ع... ضایه میشی!

We Might Be Dead By TomorrowWhere stories live. Discover now