part=24🦖

2.4K 415 61
                                    

ووت میدی 🐰🤧میخوام

...... £ .....£.......€

هانا _ سلام پسرم
خواست هانا بغلش کنه که خودش و کشید کنار  دروغ بود اگه میگفت ازش نمیترسه هنوز تنش میلرزید با یاد آوردن   اون شکنجه هایی که وقتی بچه بود   حقارت هایی که میکردش

_سلام

هانا دندون قروچه ای کرد و سعی کرد صورتش و دوباره به نقاب یک مادر مهربون تغییر بده

بازو تهیونگ و گرفت و ناخون های بلند و تیزش و تو گوشت نرم تهیونگ فرو کرد

_ این طرز صحبت کردن با مادرت نیست

با گستاخی بدونه اینکه اخم به ابروش بیاره فقط تو چشم های هانا نگاه میکرد

لباس لیمویش خونی شده بود

تهیونگ شاید جلو آلفاش هیکلش کوچیک تر وبچه گونه تر رفتار کنه اما جلو بقیه همیشه گستاخ بوده  اون قوی تر از این چیزاست

جونگکوک که داشت کنترلش و از دست میداد و هر لحظه امکان داشت هانارو پاره کنه گفت

_ بهتره زودتر دعوتتون و تموم کنین من کار دارم باید برم

جودانته _ چه عجله ای پسرم میخواستم باهات درباره شراکت هم حرف بزنیم

همون طور که سمت میز شام میرفتن با هم صحبت میکردن

_ من خودم و تو لجن غرق نمیکنم پس دوباره بحث و نکش وسط

اما هنوز تهیونگ و هانا در همون حالت بودن 
نا خوناش و تا آخر تو گوشت تهیونگ فرو کرده بود  اما هنوز تهیونگ به چشمای هانا نگاه میکرد

_ تو هیچ وقت ادم نمیشی تهیونگ

_ تو ادم بودی که من ادم باشم

_ انگار حوس شکنجه های چند سال پیشت و کردی نه  .    اوه پسرم یادم رفته بود که تو مال جونگکوکی و بردشی  پس نمیتونم بهت صدمه بزنم

_ آره من برا جونگکوکم

هانا تعجب کرد تهیونگ همیشه با این جمله مخالف بود و سرش کلی کتکش میزد اما الان داشت خودش این و میگفت ؟

_ مثل اینکه جونگکوک خوب بلده رامت کنه نه ؟ بد تر از من شکنجت کرده اره

قهقه بلندی که گوش خراش بود سر داد

جودانته با خنده گفت
  _ صحبت مادر پسری تون اگه تموم شد بیاین دیگه هانا مارو گشنه نگه ندار

هانا رو کرد به سمت جودانته و با عشوه گفت
_ الان میایم عزیزم

سمت تهیونگ برگشت که هنوز خیره به چشم هاش بود و چقدر این حرکت رو مخ هانا میرفت و اعصابش و تحریک میکرد

ناخوناشو با شتاب بیرون اورد و گفت

_ گمشو بیا جنده

خون از  انگشت کوچیکش رو زمین افتاد دستمالش و در آورد و خونش و پاک کرد اما دستش هی خون میداد  یک قطره اشک از چشمه چپش چکید نفس عمیق کشید و سعی کرد آروم باشه .

I swear💤KOOKV🐺Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang