part =2🦖

3.6K 573 13
                                    

سجین : الو درد الفای چوص مغز

_ سجین تویی گاو

سجین = خودمم الاغ پسر عمو رو که مال خودت کردی از ماهم یادی نمیکنی

تک خنده ای کرد و گفت = چرت نگو خودت میدونی چقدر سرم شلوغه

سجین = تازه اول کارین اگه بچه دار شین چی اون موقع میگی پسر عموووو بیا به دادم برس به گا رفتم

حوله اش رو از دور کمرش باز کرد و گوشی رو رو اسپیکر گذاشت و ادامه داد = مزخرف میگی بچه کجا بود بعدشم من خودم یکی رو به زور جمع میکنم لعنت به همشون

که سجین با صدای تعجب ازش میبارید گفت = نگو که تهیونگ و دوست نداری اما تو که وقتی بچه بود خیلی حواش رو داشتی

_ خودت میدونی هرچی باشه یه عنوان پسر عموم دوسش دارم نه به عنوان کسی که قراره همسرم باشع و باهاش زندگی کنم

سجین با صدای ناراحت گفت = نمیخوای با پدرت صحبت کنی به من زنگ زد گفت چند وقته خبرش رو نگرفتی .

_ نمیتونم زندگیم رو به باد دادن رسما بهم یک پسر بچه دادن که بزرگش کنم

سجین= ما هم میایم کره نزدیکا خونه ات یک خونه میخوام بگیرم نمیتونم بزارم تنها باشی

_ لازم نیست امگات حاملست سجین بمون همونجا

سجین = گوه نخور برو دنبال یک خونه بگرد رز تازه پنج ماهشه خودش گفت بریم کره هرچی باشه رز دختر عمه تو و تهیونگ هست البته برا من بود ولی الانه امگامه
با شوخی این حرف رو زد ولی جدی ادامه داد
= اونم نمیتونه ببینه اینطور تنهایین وقتی تهیونگ با مادرش هم دعواش شده

با لحن متشکری جوابش رو داد

_ امروز میرم دنبال خونه برات خونه ای که مده نظرت رو پیامک کن بگو چجوری میخوای و با چه قیمت برات عکس از خونه میفرستم

سجین = بای بای

سجین هم جزو افراد مهم زندگیمه ما هردومون باهم برا درس به امریکا رفتیم و اونجا ادامه دادیم تا که با رز دختر عمه مون به اجبار خانواده ها ازدواج کرد به خاطر رسم مسخره شون  که همش دروغه شرط اینکه سرمون به باد نره بود  اما خودش گفت عاشقش شده این رو از نگاهاش میشه فهمید حالا که من اومدم کره اون اونجا تنها مونده و بخاطر همینه که میخواد بیاد . و البته کارای دیگش

رفت سمت کمد لباساش و یک شلوار لش خاکستری و یک باکسر مشکی برداشت پوشید خواست یکم استراحت کنه که صدا جیغ تهیونگ اومد که صداش میزد فورا رفت پایین که از صحنه ای که دید هنگ کرد

تهیونگ صورتش رو برگردوند و با لحن عصبانی و بغضی گفت

_ الفا تروخدا بیا درم بیار

رفت جلو تر که دید تهیونگ همینطور که به شکم پخش زمین بود انگشتش انگشت اشاره و انگشت وسطش تو سوراخ ریز گوشه ی دیواره و هرکاری میکنه در نمیاد

I swear💤KOOKV🐺Where stories live. Discover now