ووت میشه بزاری . فقط یک ثانیه وقت میگیره اما به من کلی انرژی میده 🙂
..... ...... ..... .... .......ساعت آخر دانشگاه بود کوک داشت تدریسش و تموم میکرد هر از گاهی نگاهی به تهیونگ مینداخت که اخم کرده بود
_ بچه ها سوالی از این مطلب ندارین
+ استاد برا پروژه چقدر وقت داریم
_ سه هفته وقت دارین
همه بچها ذوق زده تشکری کردن
_ اگه سوالی ندارین میتونین برین
+ خسته نباشید..
_ ممنون
نشست پشت میز لف میداد تا همه بچه ها برن و ماشالا همه انگار از زندان آزاد شدن فوری فرار کردن و کلاس و خالی کردن . وقتی دید خالی شده کلاس سریع ته کلاس سمت تهیونگ که وسایلش و تو کیفش میزاشت رفت
_ خوبی تهیونگ
_ خوبم آلفا
حرصی از دست تهیونگ که هی دردش مخفی میکرد و چیزی نمیگفت غرید
_ چی چی رو خوبی باسنت جر خورده و الانم نزدیک ده ساعت رو صندلی نشستی هی میگه خوبم خوبم . بده من کوله رو
کوله رو از دست تهیونگ گرفت و رو دوشش گذاشت و دستش و دور کمر تهیونگ حلقه کرد تا بلند شه
آلفا واقعا راست میگفت کمرش خشک شده بود باسنش انگار تخت شده بود درد و سوزش معقد و ورودیش خیلی زیاد بود چشماش داشت خیس میشد اما گریه اش و نگه داشت
_ لعنت امروز اصلا نباید میومدی
_ از این به بعد فقط روزای تعطیل سکس میکنیمنه اینکه بگه از این به بعد آرومتر سکس میکنیم و وحشی بازی درنمیارم فقط تنها لطفی که تونست کنه این بود که روزای تعطیل سکی کنن
_ آلفا
_ بله
_ بریم خونمون
_ الان میریم
به همرا تهیونگ وارد محوطه دانشگاه شدن بدون توجه به نگاه خیره ی بعضی ها سمت ماشین رفتن که شانس گوهشون معاون دانشگاه و دیدن
_ استاد جئون
_ بله آقای لی
_ با تهیونگ شی رابطه تون چیه میدونین که ممنوع هست را
قبل از این که صحبت آقای لی تموم شه کوک چرخی به چشماش داد_ جفتمه
بدون توجه به آقای لی تهیونگ و نشوند تو ماشین و خودش هم نشست و بدون خداحافظی رفت
تو ماشین نشسته بودن و کوک منتظر بود به دارو خونه برسن
_ آلفا
_ جانم
_ چرا عصبانی
_ عصبانی نیستم تمشک فکرم مشغوله
![](https://img.wattpad.com/cover/304309460-288-k979076.jpg)
YOU ARE READING
I swear💤KOOKV🐺
Horrorپیان یافته ✅کاپل اصلی = کوکوی ژانر = امگاورس _ جنایی _اسمات _ هپی اند اسم فیک = قسم میخورم قسمتی از فیک جونگکوک از صنعت کثیفی که پدرش هست کنارگیری کرد اما مجبور به ازدواج با پسر عموش میشه کیم تهیونگ کسی که اینقدر تو گوشش زمزمه کردن که مال جنگ...