ووت و کامنت بزارید دل گرم میشم 🫂
..........................................................
_ اره برو یک در کوچیک هست .
+همون انباری کوچیک که داخلش خرت و پرته
_ دیدیش
+فقط دیروز درش و باز کردم یک نگاه الکی کردم
_ اونجا داخلش پنج شیش تا پتو هست تو کمدش .
+مرسی
بلند شدم رو تخت رفتم اومدم پایین که باز صدا کوک اومد
_مثل ادم از رو تخت برو پایین چرا روش قدم میزنی میری پایین
+ همینی که هست .
رفتم جلو همون دره بودم کهکوک همونطور که رو تخت دراز کشیده بود به افکار خودش نیشخند میزد و منتظره جیغ تهیونگ بود و یا خوش میگفت
* که رو من آرد میریزی * یک فسقل بچه ببین تو یک روز چه بالایی سرم اورد * اخ در اون کمد رو وا کنی جیغت بره هوا * این چرا جیغ نمیزنه مگه نباید بترسه
*هر امگایی باشه از اون حشره ها میترسهبلند شد تا خواست یک قدم بر داره تهیونگ با یک پتو و یک دونه از اون حشره سبز های بزرگ که رو گردنش بود اومد .
کوک با تعجب جوری پلک میزد که انگار صحنه ی اشتباهی دیده
_ اونو چرا اوردی .
تهیونگ که دلش بدجور برا اون حشره ی عجیب رفته بود با مظلومیت لب زد
+ تروخدا بزار امشب پیشم باشه دوسش دارم
(حشره ) خداییش قشنگه ولی من میترسمآلفا جوری که بخواد اثری از ترس درون امگا ببین گفت
_ وات فاک تو نمیترسی ؟
+ نه نمیترسم میشه مال من باشه .
_ دهنت سرویس تهیونگ
+مال من باشع
_ نه مال نامجون هیونگه فردا میخوادشون.
+ من میخواستمش
_ برو بزار سر جاش
تهیونگ که ناراحت شده بود که اون حشره نمیتونست باشه پیشش با عصبانیت آروم گفت
YOU ARE READING
I swear💤KOOKV🐺
Horrorپیان یافته ✅کاپل اصلی = کوکوی ژانر = امگاورس _ جنایی _اسمات _ هپی اند اسم فیک = قسم میخورم قسمتی از فیک جونگکوک از صنعت کثیفی که پدرش هست کنارگیری کرد اما مجبور به ازدواج با پسر عموش میشه کیم تهیونگ کسی که اینقدر تو گوشش زمزمه کردن که مال جنگ...