part =6🦖

3K 478 8
                                    

ووت و کامنت بزارید دل گرم میشم 🫂

..........................................................

_ اره برو یک در کوچیک هست .

+همون انباری کوچیک که داخلش خرت و پرته

_ دیدیش

+فقط دیروز درش و باز کردم یک نگاه الکی کردم

_ اونجا داخلش پنج شیش تا پتو هست تو کمدش .

+مرسی

بلند شدم رو تخت رفتم اومدم پایین که باز صدا کوک اومد

_مثل ادم از رو تخت برو پایین چرا روش قدم میزنی میری پایین

+ همینی که هست .
رفتم جلو همون دره بودم که

کوک همونطور که رو تخت دراز کشیده بود به افکار خودش نیشخند میزد و منتظره جیغ تهیونگ بود و یا خوش میگفت
* که رو من آرد میریزی * یک فسقل بچه ببین تو یک روز چه بالایی سرم اورد * اخ در اون کمد رو وا کنی جیغت بره هوا * این چرا جیغ نمیزنه مگه نباید بترسه
*هر امگایی باشه از اون حشره ها میترسه

بلند شد تا خواست یک قدم بر داره تهیونگ با یک پتو و یک دونه از اون حشره سبز های بزرگ که رو گردنش بود اومد .

کوک با تعجب جوری پلک میزد که انگار صحنه ی اشتباهی دیده

_ اونو چرا اوردی .

تهیونگ که دلش بدجور برا اون حشره ی عجیب رفته بود با مظلومیت لب زد
+ تروخدا بزار امشب پیشم باشه دوسش دارم

تهیونگ که دلش بدجور برا اون حشره ی عجیب رفته بود با مظلومیت لب زد + تروخدا بزار امشب پیشم باشه دوسش دارم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


(حشره ) خداییش قشنگه ولی من میترسم


آلفا جوری که بخواد اثری از ترس درون امگا ببین گفت

_ وات فاک تو نمیترسی ؟

+ نه نمیترسم میشه مال من باشه .

_ دهنت سرویس تهیونگ

+مال من باشع

_ نه مال نامجون هیونگه فردا میخوادشون.

+ من میخواستمش

_ برو بزار سر جاش

تهیونگ که ناراحت شده بود که اون حشره نمیتونست باشه پیشش با عصبانیت آروم گفت

I swear💤KOOKV🐺Where stories live. Discover now