لطفا ووت و کامنت بزارید حس میکنم برا خودم دارم مینویسم 😐😐🦋.......................................................
یکم دستاشو شل کرد در حدی که از اون پوزشین لعنتی که فکرای بدی تو مغزش مینداخت و گرگ دیوونش براش هی قر کمر میرفت و میگفت تهیونگ و لخت کنه تو همین حالت توش ضربه های عمیق بزنه و دست آخر تو بغلش از لذت بلرزه و جیغ بزنه
به خودش قول داد بعد مارک کردنش فکرش و عملی کنهبا شل شدن دستای کوک در بدنش پاهاش که بین پاهای کوک بود و بالا تنه ی خودش که کامل به بالا تنه ی
برهنه ی آلفا چسبیده بود و دستاش رو شونه های کوک بود و تونست یکم فاصله بدهبالاتنه اش و بیشتر به عقب خم کرد تا جا باز شه و سرش و رو بازو سفت کوک گذاشت و دوباره نگاهش رو به خالکوبی ها داد تازه داشت زیبایی های کوک به چشمش میومدن دیگه بیشتر از این نتونست فضولیش رو تحمل کنه و با چشمای سبز تیره اش به چشمای سیاه کوک نگاه کرد
_ خالکوبیات خیلی قشنگ و عجیبن و البته یکم ترسناک کی برات زده ؟ طرحش و کی پیشنهاد داد ؟
دستش و تو موهای تهیونگ فرو برد و آروم نوازش کرد تهیونگ هم وقتی دید کوک باهاش خوبه سرش تو گردنش برد و رایحه ی گاردنیاش و نفس کشید شاید همین رایحه آرومش در مقابل جمله هایی که از دهن آلفا درمیومدن و بهش ثابت میکرد آلفاش الان برا خودشه
_ دوست دختر قبلیم زد طرح هاشو خودم بهش میدادم بعضی از شبا که بی خابی به سرم میزد بلند میشدم و شکل های عجیبی میکشیدم نوشته ها رو به شکل نا مرتبی کنار هم میزاشتم که طرح های زیبا اما عجیب بودن
نفس عمیق دیگه ای کشید و ریه هاش رو دوباره پر کرد از رایحه ی آلفا
_ منم دوست دارم بزنم یکی
فکر کرد الان کوک بهش میگه نه اما کوک تهیونگ و بیشتر به خودش نزدیک کرد و تک خنده ای کرد و گفت
_ کجا رو دوست داری بزنی چه طرحی بگو خودم برات میزنم بیبی
ذوقی بخاطر بیبی صدا کردنش کرد که بخاطر همین رایحه اش بیشتر زیر بینی کوک رفت . در حالی که هردو با لذت رایحه های هم رو بو میکردن گفت
_هیچ ایده ای ندارم
_ یک پیشنهاد دارم برات .
_ هوم
_ روی کشاله رانت یا رو لپ باسنت اسم من و خالکوبی کن اما زمانی که فهمیدی عاشقمی
نمیدونست چه جوابی به و به یک _ اومم _ گفتن اکتفا کرد
_اصلا دوست داشتن چجوری ؟ یا عاشق شدن ؟
_ زیاد در بارش نمیدونم
_مگه دوست دختر نداشتی خوب میدونی دیگه
صحبت کردن با این کوچولو براش لذت بخش بود خنده ی بلندی سر داد و گفت
_ آره داشتم اما دلیل نمیشه دوسشون داشته باشم
من فقط ازشون خوشم میومد و باهم قرار میزاشتیم .
بزار بهت امروز درس جدید یاد بدم
تا حالا شده مثلا از لباسی خیلی خوشت بیاد و بعد اینکه یک مدت پوشیدیش دیگه دلت نخوادش_ یس استاد
_ ماهم وقتی باهم قرار میزاشتیم از هم خوشمون میومد اما هم دوست نداشتیم . بعضی از اکس هام هم فقط پارتنر سکسم بودن و تختم و گرم میکردن و هیچ احساسی بجز شهوت وجود نداشت
حالا بزار یک سوال دیگه ازت بپرسمآهنگی داری که همش تو پوشه ی مورد علاقت باشه و همیشه بهش گوش کنی حتی اگه بعد چند سال پاک شه از تو گوشیت بازم اون و دانلود میکنی یا اگه همش به آهنگای جدید دانلود کنی که ازشون خیلی خوشت بیاد ولی بازم آخر سر به اون آهنگ گوش میدی دورش نمیندازی
_ آره یک آهنگی دارم الان دوساله دارمش همش بهش گوش میدم اما خسته نمیشم ازش
_ دوست داشتن هم همینه تهیونگ از بین میره اما برا مدت خیلی خیلی طولانی و جاش رو میتونه یچی دیگه پور کنی
اما عشق نه هیچ وقت از بین نمیره کم میشه اما نابود نمیشه اما میتونه نابودت کنه. فهمیدی کیوتی_ یس استاد خیلی خوب توضیح دادی از اون شیمی وامونده خیلی درس راحتی بود
لباش کش اومد . دستش و زیر گردنش برد و صورت کوچیک تهیونگ و گرفت و از گرفنش فاصله داد
نگاهی به چشمای سبز معصومش کرد لباش و گذاشت رو لباش و بوسه هایی بهش زد که میون بوسه هاش تهیونگ هم آروم لباش و تکون داد و بوسید بوسه ی آخری رو زد و ازش فاصله گرفت_ پاشو بریم ناهار بخوریم ساعت یک و نیمه
جین هیونگشون رفتن دریا بعدش ماهم بریمتهیونگ یک بوسه ی سری رولباش گذاشت باشه ای گفت از روتخت سریع سمت سرویس دوید و در و پشت سرش بست و نفس لرزونی کشید اون الان چیکار کرد
صدای آلفا که با خنده میگفت
_ از این بوسه ها بیشتر بهم بده توله سگ
قول میدم شیمی هرجا موندی بهت توضیح بدم
.................فالو کردن من یادت نره ها 🥺 ووت بزار 🐒
YOU ARE READING
I swear💤KOOKV🐺
Horrorپیان یافته ✅کاپل اصلی = کوکوی ژانر = امگاورس _ جنایی _اسمات _ هپی اند اسم فیک = قسم میخورم قسمتی از فیک جونگکوک از صنعت کثیفی که پدرش هست کنارگیری کرد اما مجبور به ازدواج با پسر عموش میشه کیم تهیونگ کسی که اینقدر تو گوشش زمزمه کردن که مال جنگ...