🦖part=15

2.8K 444 31
                                    


لطفا ووت و کامنت بزارید حس میکنم برا خودم دارم مینویسم 😐😐🦋

.......................................................

یکم دستاشو شل کرد در حدی که از اون پوزشین لعنتی که فکرای بدی تو مغزش مینداخت و گرگ دیوونش براش هی قر کمر میرفت و میگفت تهیونگ و لخت کنه تو همین حالت توش ضربه های عمیق بزنه و دست آخر تو بغلش از لذت بلرزه و جیغ بزنه
به خودش قول داد بعد مارک کردنش فکرش و عملی کنه

با شل شدن دستای کوک در بدنش پاهاش که بین پاهای کوک بود و بالا تنه ی خودش که کامل به بالا تنه ی
برهنه ی آلفا چسبیده بود و دستاش رو شونه های کوک بود و تونست یکم فاصله بده

بالاتنه اش و بیشتر به عقب خم کرد تا جا باز شه و سرش و رو بازو سفت کوک گذاشت و دوباره نگاهش رو به خالکوبی ها داد تازه داشت زیبایی های کوک به چشمش میومدن دیگه بیشتر از این نتونست فضولیش رو تحمل کنه و با چشمای سبز تیره اش به چشمای سیاه کوک نگاه کرد

_ خالکوبیات خیلی قشنگ و عجیبن و البته یکم ترسناک کی برات زده ؟ طرحش و کی پیشنهاد داد ؟

دستش و تو موهای تهیونگ فرو برد و آروم نوازش کرد تهیونگ هم وقتی دید کوک باهاش خوبه سرش تو‌ گردنش برد و رایحه ی گاردنیاش و نفس کشید شاید همین رایحه آرومش در مقابل جمله هایی که از دهن آلفا درمیومدن و بهش ثابت میکرد آلفاش الان برا خودشه

_ دوست دختر قبلیم زد طرح هاشو خودم بهش میدادم بعضی از شبا که بی خابی به سرم میزد بلند میشدم و شکل های عجیبی میکشیدم نوشته ها رو به شکل نا مرتبی کنار هم میزاشتم که طرح های زیبا اما عجیب بودن

نفس عمیق دیگه ای کشید و ریه هاش رو دوباره پر کرد از رایحه ی آلفا

_ منم دوست دارم بزنم یکی

فکر کرد الان کوک بهش میگه نه اما کوک تهیونگ و بیشتر به خودش نزدیک کرد و تک خنده ای کرد و گفت

_ کجا رو دوست داری بزنی چه طرحی بگو خودم برات میزنم بیبی

ذوقی بخاطر بیبی صدا کردنش کرد که بخاطر همین رایحه اش بیشتر زیر بینی کوک رفت . در حالی که هردو با لذت رایحه های هم رو بو میکردن گفت

_هیچ ایده ای ندارم

_ یک پیشنهاد دارم برات .

_ هوم

_ روی کشاله رانت یا رو لپ باسنت اسم من و خالکوبی کن اما زمانی که فهمیدی عاشقمی

نمیدونست چه جوابی به و به یک _ اومم _ گفتن اکتفا کرد

_اصلا دوست داشتن چجوری ؟ یا عاشق شدن ؟

_ زیاد در بارش نمیدونم

_مگه دوست دختر نداشتی خوب میدونی دیگه

صحبت کردن با این کوچولو براش لذت بخش بود خنده ی بلندی سر داد و گفت

_ آره داشتم اما دلیل نمیشه دوسشون داشته باشم
من فقط ازشون خوشم میومد و باهم قرار میزاشتیم .
بزار بهت امروز درس جدید یاد بدم
تا حالا شده مثلا از لباسی خیلی خوشت بیاد و بعد اینکه یک مدت پوشیدیش دیگه دلت نخوادش

_ یس استاد

_ ماهم وقتی باهم قرار میزاشتیم از هم خوشمون میومد اما هم دوست نداشتیم . بعضی از اکس هام هم فقط پارتنر سکسم بودن و تختم و گرم میکردن و هیچ احساسی بجز شهوت وجود نداشت
حالا بزار یک سوال دیگه ازت بپرسم

آهنگی داری که همش تو پوشه ی مورد علاقت باشه و همیشه بهش گوش کنی حتی اگه بعد چند سال پاک شه از تو گوشیت بازم اون و دانلود میکنی یا اگه همش به آهنگای جدید دانلود کنی که ازشون خیلی خوشت بیاد ولی بازم آخر سر به اون آهنگ گوش میدی دورش نمیندازی

_ آره یک آهنگی دارم الان دوساله دارمش همش بهش گوش میدم اما خسته نمیشم ازش

_ دوست داشتن هم همینه تهیونگ از بین میره اما برا مدت خیلی خیلی طولانی و جاش رو میتونه یچی دیگه پور کنی
اما عشق نه هیچ وقت از بین نمیره کم میشه اما نابود نمیشه اما میتونه نابودت کنه. فهمیدی کیوتی

_ یس استاد خیلی خوب توضیح دادی از اون شیمی وامونده خیلی درس راحتی بود

لباش کش اومد . دستش و زیر گردنش برد و صورت کوچیک تهیونگ و گرفت و از گرفنش فاصله داد
نگاهی به چشمای سبز معصومش کرد لباش و گذاشت رو لباش و بوسه هایی بهش زد که میون بوسه هاش تهیونگ هم آروم لباش و تکون داد و بوسید بوسه ی آخری رو زد و ازش فاصله گرفت

_ پاشو بریم ناهار بخوریم ساعت یک و نیمه
جین هیونگشون رفتن دریا بعدش ماهم بریم

تهیونگ یک بوسه ی سری رولباش گذاشت باشه ای گفت از روتخت سریع سمت سرویس دوید و در و پشت سرش بست و نفس لرزونی کشید اون الان چیکار کرد

صدای آلفا که با خنده میگفت

_ از این بوسه ها بیشتر بهم بده توله سگ
قول میدم شیمی  هرجا موندی بهت توضیح بدم
.................

فالو کردن من یادت نره ها 🥺 ووت بزار 🐒

I swear💤KOOKV🐺Where stories live. Discover now