Pt6🖤

444 88 103
                                    

سکوت سنگینی تو فضا حاکم شده بود، مرد موبلند، منتظر به تهیه کننده‌ای که مقابل پنجره ی تمام قد دفترش ایستاده بود نگاه میکرد.

جیمین پک عمیقی به سیگارش زد، همونطور که دودش رو بیرون میفرستاد نگاهش رو از آسمون خراش‌های مقابلش گرفت و به طرف نامجون چرخید ابروهاش رو توهم گره کرد و سرتاپای مرد رو از نظر گذروند.

" تو واقعا میفهمی از من چی میخوای؟"

نامجون اخم‌هاش رو توهم کشید و کلافه غر زد "جیمین درست دو ساعته داریم باهم بحث میکنیم و تو هنوز جوری به من نگاه میکنی انگار بهت گفتم قتل انجام بده"

"ببین رفیق عزیزم، نابود کردن فیلمی که درست ده میلیون وون خرجش کردم کم از قتل به حساب نمیاد!"

نامجون دستی به پیشونیش کشید "وای جیمین ، دارم در کمال آرامش و احترام ازت میخوام بذاری آهنگ تیتراژ رو خود تهیونگ درست کنه این کجاش نابود کردن فیلمه؟ تو حتی یک بارم نخواستی به ویولن زدنش گوش بدی، واقعا داری بی انصافی میکنی"

جیمین سیگارش رو توی سطل کنار پاش انداخت و سیگار دیگه ای از جیب کتش خارج کرد "این فیلم مال منه و منم میگم نه!"

" مال خودشه جیمین، ایده‌ی فیلم مال اونه، فیلمنامه نویس اونه"

جیمین همونطور که با سیگاری که بین بین انگشت‌هاش جا خوش کرده بود به نامجون اشاره میکرد ابرویی بالا انداخت "فیلم مال منه، تو مال منی، اون هوسوک احمق که یه صحنه رو صدبار کات میده و تا الان دو برابر بودجه، هزینه بالا آورده مال منه ، یوجونگ، اون زنیکه اسمش چی بود؟ هوم... جیون! حتی اون پسره تهیونگ... همه مال منن! اینجا همه مال منن فهمیدی؟"

نامجون لبخند گرمی به لجبازی‌های جیمین زد و قدمی به سمتش برداشت با پشت دست ، دست مرد جوون تر رو کنار زد و به میز کار چوبی که وسط اتاق قرار داشت تکیه زد و با لحن ملایم تری ادامه داد "تو دردت با این پسر چیه جیمین؟"

جیمین رو برگردوند و پک عمیقی به سیگارش زد "ازش خوشم نمیاد"

نامجون پوزخند صدا داری زد " اون رو که همه میدونن، دلیلش رو بگو"

" یه جوریه" جیمین شونه ای بالا انداخت و اخم‌هاش رو توهم کشید. چیزی تو تهیونگ وجود داشت که جیمین رو میترسوند، از طوفانی که مطمئن بود یک روز قراره به پا کنه و شاید هیچکس ازش جون سالم به در نبره میترسید...

"یه روزی خودت منظورم رو میفهمی فقط امیدوارم تا اون روز، ضرری به ما نرسونده باشه"

نامجون سردرگم نگاهی به جیمین انداخت و لحظه‌ای مکث کرد "من از این پسر خوشم میاد جیمین، تو اجازه نداری اینجوری راجع بهش حرف بزنی، تو اجازه نداری راجع به هیچ آدمی، انقدر مغرضانه حرف بزنی!"

Anemone | namv Where stories live. Discover now