"اوه.."
"بیا اطراف رو نشونت بدم"
جونگکوک دستهای تهیونگ رو گرفت و دنبال خودش کشید
"اینجارو دوست دارم" هایبرید درحالی که اطراف رو کَنکاش میکرد لب زد

"منم تورو دوست دارم"

"کو-کوکیی" تهیونگ با لپ های سرخ شده زمزمه کرد
جونگکوک نیشخندی زد.. طوری رو که هایبرید با کوچیک ترین حرف هاش به سرعت سرخ میشد رو دوست داشت

"منم تورو خیلی دوست دارم" تهیونگ تند تند لب زد و به سرعت به داخل خونه فرار کرد
پسر بزرگتر خنده ای کرد و پشت سر هایبرید راه افتاد

"هی ته بالاخره بیدار شدی؟" جین لب زد
و هایبرید رو کاناپه کنارش ولو شد
با شنیده شدن صدای شکم هایبرید
جین نگاهش رو از اسکرین گوشیش گرفت و خنده ای کرد "هوسوک یذره دیگه غذا رو میاره"
تهیونگ دستش رو رو شکمش گذاشت و نیشگونی ازش گرفت و با گونه های سرخ شده نگاهش رو به ویو پنجره داد
"یونگی هیونگ داره جیمینی رو اذیت می‌کنه" تهیونگ گفت و توجه پسر بزرگتر رو دوباره جلب کرد
میتونست ببینه یونگی چطور کله ی جیمین رو زیر آب میکرد و پسر کوچیکتر هم با مشت و لگد سعی در آزاد کردن خودش داشت

"اوه جیمین برگشت" با دیدن بالا اومدن سر جیمین دوباره گفت پسر بزرگتر موهای خیسش رو عقب زد ، بدون تلف کردن وقتی رو کمر یونگی پرید
و شروع به داد زدن چیزهایی کرد که هایبرید قادر به شنیدن اونا نبود
"یعنی چی دارن میگن؟" تهیونگ لب زد
و جین بابت پنجره های زخیم تراس متشکر بود که هایبرید معصومش قرار نیست فحش های رکیک اون دو تا رو بشنوه..

"چرا اینا این طوری میکنن" جونگکوک هم با موهای خیس و حوله ی سفید رو سرش وارد سالن شد
"اینم طرز محبت اون دوتاست" جین جواب داد

"کوکی توهم قراره منو اینجوری بندازی تو آب؟" تهیونگ پرسید. اون واقعا همچین ایده ای رو دوست نداشت .. افتادن تو آب اونطوری

"معلومه که نه ته.. ما قرار نیست مثل جمن هیونگت وحشیانه رفتار کنیم"

-

"جیمینااا" تهیونگ درحالی که به سمت ساحل میدوید داد زد پسر بزرگتر داشت از آب خارج میشد و سرش رو به اطراف میچرخوند و قطره های آب به دورور میپاشید

"تهیون-" هایبرید به سمتش پرید و قبل اینکه هردوشون رو زمین بیفتن گرفتش
" خیلی خوشحالم جیمینی" تهیونگ با ذوق گفت و به چهره مچاله جیمین زیرش نگاه کرد
"خوبه که اینو میشنوم" جیمین گفت و لبخند زد، زمانی رو که هایبرید رو تازه پیدا کرده بود بیاد آورد وحشت زده، ضعیف و زخمی
اما الان داشت لبخند میزد .. کاملا سالم و خوشحال

"اوکی دیگه بسه حالا با من بیا" جونگکوک گفت و تهیونگ رو از روی پسر بزرگتر بلند کرد و هایبرید دست و پاهاش رو دورش پیچید

 𝙅𝙚𝙤𝙣'𝙨 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙 | 𝙆𝙤𝙤𝙠𝙫Where stories live. Discover now