᯽ᴛᴏ ᴍɪɢʜᴛ ʟɪᴋᴇ ʟɪsᴛᴇɴ ᴛᴏ: ʟᴇɢᴇɴᴅs ᴏғ ᴛʜᴇ sᴜɴ ʙʏ ᴛᴏɴʏ ɢʀᴀᴍ
᯽ʟɪᴋᴇ ᴀɴᴅ ᴄᴏᴍᴍᴇɴᴛ
«ببرِ توی دام»
•᯽❀᯽•
گام هاشو طوری برمیداشت انگار توی خیابون "واک اف فیم" قدم میزنه یا روی استیج میره تا جایزشو بگیره. هری، خوشحال بود که تایگر توی اتاق بازجویی منتظره و زیر لب واسه خودش زمزمه میکرد. پرونده ایی به کلفتی کتاب شیمی دبیرستان تو دستش بود و با اشتیاق مشغول خوندن.
دزموند ریس تو اتاق نظارت، پشت اینه چشم انتظار کاراگاه بود تا برسه و بازجویی رو شروع کنه. هری معطلش نکرد و خیلی زود رسید. بشاش و پرانرژی و با قصد تحقیر و شکنجه ی تایگر کینگ روی صندلی لم داد.
تایگر: میبینم حالا قدر زندگیتو بیشتر میدونی
هری: آره...دلیل خوشحالیم حالش خوبه و خونه اس. حالا اومدم به تو یاد بدم چجوری باید قدر زندگی رو بدونی
تایگر: راحت باش اقا معلم کارتو شروع کن.
گفت و دست به سینه تکیه داد. هری پرونده رو از بالا رو میز رها کرد و صدای تالاپ بلندی داد.
هری: اینو میبینی؟
تایگر: دفتر انضباطیه؟
هری: اره...با هر برگه اش سه تا حکم اعدام میتونم برات بگیرم با کلش حتی اگر جسدتو تیکه پاره نکنن و ندن سگای زندان بخورن، تو اسید حلت میکنن
تایگر: خب؟
پوزخند زد و گفت.
هری: از مبارزات غیر قانونی که اولیشه و تابلوعه تا قمار و زورگیری و قتل و شکنجه و حتی تجاوز و دزدی و استفاده بدون مجوز از اماکن مخروبه و وادار کردن ملت به خودکشی که بگذریم... خرید و فروش انسان و آدم ربایی تو پرونده ات جا دادن. یعنی اندازه موهای سر بازپرس واست حکم حبس ابد میگیرم. یعنی کارت تمومه هیچ جوره نمیتونی در بری
تند تند و با هیجان و نیشخند غیر قابل کنترلش، کلمات رو تو جمله چپوند و یه نفس گفت.
تایگر: خب به تو چه؟ تو چرا نگرانی؟
ساعدش رو روی میز گذاشت و به تایگر نزدیک تر شد.
هری: بخاطر بردن و اذیت و شکنجه روحی روانی لویی که عمرا ازت بگذرم... حتی بیخیال خودمم بشم پدرتو بخاطر بلایی که سرش آوردی در میارم.
تایگر: خب بخاطر دوست پسر عصبانی شدی، به درک. بعدش چی؟
هری: یه اعتراف میتونه تو دوتا قتل کمک ما بکنه و این پرونده چندتا برگه سبک بشه
تایگر به هری نگاه میکرد و نشون داد قرار نیست حرف بزنه. پاهاش رو بالا آورد و روی میز گذاشت. وقتی با انگشت کوچکش گوشش رو میخاروند به حالت تمسخر گفت.
YOU ARE READING
Alcohol Smell And Blood Trace
Fanfiction*ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ* ²⁰²¹-²⁰²² + لویی! اگه بدونی هرجا باشی پیشتم؛ گم بشی پیدات میکنم؛ جا بزنی عاشقت میکنم؛ بگی غیر ممکنه، ممکنش میکنم؛ درد داشته باشی میبوسمت؛ سردت بشه آتیش میشم؛ تب کنی درمون؛ بشکنی تیکه هات رو نگهت میدارم؛ اگه بدونی بری من برات میمیرم؛ میذا...