᯽ᴛᴏ ᴍɪɢʜᴛ ʟɪᴋᴇ ʟɪsᴛᴇɴ ᴛᴏ: sʜᴀᴅᴇs ᴀɴᴅ sʜᴀᴅᴏᴡs ʙʏ ᴘᴇᴛᴇʀ ɢᴜɴᴅʀʏ
᯽ʟɪᴋᴇ ᴀɴᴅ ᴄᴏᴍᴍᴇɴᴛ
«من مظنونم رو بدست اوردم»
•᯽❀᯽•
روبروی تخته‌ی مدارک که حالا پرتر از عکس و اسم ادم ها و مکان ها شده، خیره به کاغذ های تو دستش بود. عکس اعضای باشگاه هکس و مربی ها و مدیر هوس بازش، چشم هاش رو پر کرده و تمرکزش رو گرفته بود. زن های مختلف با چهره های غلط انداز یا معصوم، عضو جدید یا قدیمی، هرکدوم میتونستن با یه انگیزه ی درست و قوی تبدیل به قاتل ناشناس ما باشن.
هری: یکیتون باید یه چیزی بدونه.
زیر لب زمزمه کرد و سوابق آدم های بیشتری رو مطالعه کرد.
صدای در زدن اومد و هری توی حال و هوای خودش گفت که بیاد داخل. در باز و بسته شد ولی جوابی شنیده نشد. هری آنقدر تو عمق نوشته ها فرو رفته بود که به کل یادش رفت کسی در زد. با اخم کمرنگش زوم برگه های سیاه شده بود، که دست های هودی پوش و خنکی دور کمرش رو گرفت و چونه ایی روی سرشانه‌اش گذاشت. این کارش باعث شد هری با شوک ریزی سرش رو برگردونه و صورت روشن و بشاش لویی رو ببینه.
هری: لو!!! ترسوندیم پسر
لویی: ببخشید
پوشه رو بست و رو میز گذاشت. برگشت و نمای کاملتری از لویی و هودی نارنجیش دید. مثل بچه ها ذوق کرد و خندید.
هری: که خوب کردی اومدی؛ راستش خودم واسه وقت نهار میخواستم بیام پیشت
لویی: خب پس خوب شد اومدم. برات نهار گرفتم.
به پاکت نودل روی میز وسط اتاق اشاره کرد. چشمای هری گرد شد و از خوشحالی نمیدونست چی بگه.
لویی: همونیه که معمولا خودت میخری
هری: از کجا فهمیدی من نودل مرغ دوست دارم؟
لویی: تو آشپزخونه ات بود
هری: عااااا... خیلی مهربونی
لویی رو محکم بغل کرد و گونش رو کوتاه بوسید. تنگ شدن آغوشش، بیشتر از تشکر، حالت دلتنگی به خودش گرفت. سرش رو تو کلاهش برد و تلخی بوی لباسش رو تو مشامش کشید و چشماش بسته شد.
هری: انقدر غرق بودم حتی بوت رو هم نفهمیدم
لویی از بغلش بیرون اومد و با تعجب ابروش رو بالا انداخت.
لویی: من بو میدم؟
هری: بوی سیگار جنسن اند هجز؛ خیلی دوستش دارم
لویی: تو وسایلم دیدی؟
هری: فقط تو نیستی که نگاه میکنی
شونه هاش رو بالا انداخت و حالت پر دادن به خودش گرفت، لویی رو خندوند. از خنده هایی دندون نما ولی کوتاه مدت. کوتاه پایین رو نگاه کرد انگار بخواد خاطره ی بدی رو از ذهنش پاک کنه.
YOU ARE READING
Alcohol Smell And Blood Trace
Fanfiction*ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ* ²⁰²¹-²⁰²² + لویی! اگه بدونی هرجا باشی پیشتم؛ گم بشی پیدات میکنم؛ جا بزنی عاشقت میکنم؛ بگی غیر ممکنه، ممکنش میکنم؛ درد داشته باشی میبوسمت؛ سردت بشه آتیش میشم؛ تب کنی درمون؛ بشکنی تیکه هات رو نگهت میدارم؛ اگه بدونی بری من برات میمیرم؛ میذا...
