᯽ᴛᴏ ᴍɪɢʜᴛ ʟɪᴋᴇ ʟɪsᴛᴇɴ ᴛᴏ: ʏᴏᴜ ᴅʀᴏᴡɴ ɪɴ ᴛᴇᴀʀs ʙʏ ᴍᴜsᴛᴀғᴀ ᴀᴠsᴀʀᴏɢʟᴜ
خیلی شیرینه🥲
᯽ʟɪᴋᴇ ᴀɴᴅ ᴄᴏᴍᴍᴇɴᴛ
«دزموند ریس»
•᯽❀᯽•
لویی: هریییی... هری وایسا دیگه نمیتونم
هری ده متر جلوتر دویدنش رو متوقف کرد و در حال در جا زدن پیش لویی برگشت. با هر قدم بند گرمکن ورزشیش به سینه اش میخورد و صدای زیپ فلزیش میومد. کلاه بافتنیش رو روی گوش هاش کشید و نم نمک از حرکت ایستاد.
لو خمیده و دستشو رو زانو هاش گذاشته بود. سینش تند تند جلو و عقب میرفت و سوز سحر ریه اش رو میسوزوند. مو هاش رو از پیشونیش کنار زد و عرقش رو پاک کرد.
هری: تو اصلا فعالیتی داری؟
لویی: حالا... هی ... تیکه بنداز
هری: کلا ده دقیقه از خونه دور شدیم و همین حالاشم جا زدی
لویی: میشه... بشینیم
هری از دستش چشماشو تو حدقه چرخوند و دستشو به کنار بدنش انداخت. دور و اطراف رو گشت و به نیمکت چوبی اشاره کرد. لو بدون تلف کردن وقت رفت و روش ولو شد. پاهاش رو دراز کرد و ارنج هاشو رو پشتی نیمکت گذاشت بعد سرشو عقب برد. زبونش رو بیرون آورد تا نفس عمیق بکشه.
لویی: وای خدا مُردم
هری کنارش نشست و بطری آبش رو سمتش گرفت. لویی گرفت و نصف بطری رو یه نفس سر کشید.
هری: نکن؛ بعدش پهلوت درد میگیره
لویی: چقدر دیگه مونده؟
به ساعتش نگاه کوتاهی انداخت.
هری: اععمم ... ۲۰ دقیقه
لویی: عایییی... تمومه. من چهار دست و پا بر میگردم تو تختم
نیم خیز شد که بره و هری وسط خندیدن ساعدشو گرفت و روی نیمکت برش گردوند.
لویی: ولم کن ظالم... ساعت ۶ صبح منو از زیر پتوم کشیدید بیرون که چی بشه؟
هری: دویدن اول صبح مغزو باز میکنه. روز با نشاط و انرژی شروع میشه
لویی: تو به مغزت نیاز داری برای من سالهاست کار نکرده... ولم کن بزار برگردم
هری هر بار به دلقک بازی و تلاش های نمایشی برای رفتن لو میخندید.
هری: بشین مرد... دیگه نمیدویم پیاده روی میکنیم
لویی: به شرطی که منو بکشی من دیگه جوون ندارم، خوابم میاد
هری: تو چی ایی؟ کوالا؟ ۲۸ ساعت شبانه روز خوابی
لویی: تو چرا خوابت نمیاد؟ دیشب دیر رفتی، کله سحر جلو در بودی
هری: چون من رو برنامه زندگی میکنم
YOU ARE READING
Alcohol Smell And Blood Trace
Fanfiction*ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ* ²⁰²¹-²⁰²² + لویی! اگه بدونی هرجا باشی پیشتم؛ گم بشی پیدات میکنم؛ جا بزنی عاشقت میکنم؛ بگی غیر ممکنه، ممکنش میکنم؛ درد داشته باشی میبوسمت؛ سردت بشه آتیش میشم؛ تب کنی درمون؛ بشکنی تیکه هات رو نگهت میدارم؛ اگه بدونی بری من برات میمیرم؛ میذا...