~ Park Family

5.1K 1.2K 227
                                    

خانواده ی پارک

با رسیدن به خونه ، از پنجره ای که که قبل از رفتن برای خودم باز گذاشته بودم ، وارد اتاقم شدم.

بدون معطلی ، نامه ای که توی هفت سوراخ پنهان کرده بودم رو برداشتم...
گذاشتم خشمَم از اتفاقی که چند لحظه پیش توی ماشین قراضه افتاد و غمَم از حقیقتی که امروز صبح درباره ی بدهکاری پدر فهمیده بودم ، دست به دست هم بدند و توی پُر کردن فرم بهم کمک کنند.

اسم کامل داوطلب :
اسامی والدین :
تعداد اعضای خانواده :
سِن :
طبقه اجتماعی :
ایالت :
سابقه بیماری خاص :
و ...

کلی اطلاعات دیگه که اون برگه از من میخواست.

کمترین مجازات برای به سُخره گرفتنِ حکم درباری و سر کار گذاشتن خانواده ی سلطنتی ، حبس ابده.

این جمله ای بود که هر بار اشتباهی از کسی سر میزد ، سربازها و پلیس ها و تمام مقامات بلافاصله به زبون می اوردند و مردم عادی رو میترسوندند.

حتی نمیخواستم به اینکه بیشترین مجازات چی میتونه باشه ، فکر کنم!
نوشتم.
همه ی جاهای خالی رو پر کردم و حواسم بود که هیچ جایی از اون رو با دروغ پر نکنم!

نیازی به دروغ نبود.
اون برگه دروغ اصلی رو نپرسیده بود.
اینکه من اصلا "زن" نبودم!

***

صبح روز بعد ، مثل روز های قبلی بود.
ولی با چند تفاوتِ کوچیک;
از جمله کبودی های صورت پدرم...
ساکت تر شدنِ جیهون...
و... نامه ای که من زیر لباسم پنهان کرده بودم!

با پای پیاده به سمت آدرسی که برای کار بهم فرستاده شده بود ، راه افتادم...
باید بین راه با پولِ جیبِ خودم ، فُرمی که دیشب با دست های لرزون پر کرده بودم رو پست میکردم.
و لعنت!
اونجا ، اداره ی پست ، شبیه به شهرِ شام بود!

زن و مرد و مادر و پدر... همه نامه به دست به اداره اومده بودند. انگار نمیتونستند برای اینکه خواهرشون یا دخترشون ملکه بشه ، صبر کنند!
حقیر به نظر می‌رسیدند.
حقیر به نظر میرسیدیم.
حقیر به نظر میرسیدم!

با تموم شدنِ کارِ پُست ، دوباره راه افتادم و با رسیدن به مقصدم ، افکارم قطع شد;
یک عمارتِ سفید و زیبا... توی منطقه ی درجه دو ها!

اینجوری نبود که این موقعیت تا به اون روز برام پیش نیومده باشه... ولی کم پیش میومد!

درجه دوها و درجه سه ها ، معمولا برای جشن هاشون از رقاصه های معروفی که توی تلوزیون برنامه اجرا میکردند و یا تِرَک هاشون رو روی CD توی استودیو ضبط میکردند ، دعوت میکردند.
نه یک بی نام و نشان از درجه ی پنج!

the Princess :::... ✔ Where stories live. Discover now