04

381 93 14
                                    

4: First Meet

با ورود لان ژان خیلی از افراد حاضر در مجلس متعجب شدند.

لان وانگجی آدمی نبود که در مهمانی ها حاضر بشه و به ندرت پیش می‌آمد که دیده بشه.

حتی موقع حملات قوم ها و متحد شدنشون برای حمله به شهرهای استعمار شده اون با اینکه در محل حاضر می‌شد ولی در جلسات شرکت نمی‌کرد.

لان ژان تمام این مدت به مطالعه پرداخته بود.
بعد از اینکه به یقین رسید توی دنیای کتابی هست که خوانده تمام مسائلی که یادش مونده بود و سبک سنگین کرد و متوجه شد باید تذهیب، نواختن و هر چیزی که در این دنیا هست رو به نحو درستی دنبال کنه.

هرچند اون تمام خاطرات لان وانگجی و مهارت های اون رو داشت. حتی موقع تمرین چندتا چیز متوجه شد که غیر ارادی از پس خیلی چیزا با اینکه زیاد سر در نمیاره بر میاد.

اون حتی یه لحظه استراحت نکرد و نخوابید تا وقتی در اینجا حاضر میشه به درستی مثل اون (لان ژان) باشه.

در تمام مدت ضیافت اون به اطراف و آدم های آشنایی که با هویت های متفاوتی میدیدتشون توجه کرد.

معلوم شد چهره سوشه شبیه معلم راهنماییش هست که واقعا از بدترین معلم هایی بود که داشته.

رهبر قوم جین شبیه مدیر دبستانش بود و یکی از خدمتکاران قوم جین شبیه معلم دبستانش بود که زن واقعا مهربونی بود و لان ژان با اینکه بروز نمی‌داد خیلی دوستش داشت.

همه چهره های توی سالن رو مطمئن بود یکبار در زندگی خودش با عنوان های متفاوتی دیده بوده.

حس عجیبی داشت ولی اونقدر لذت بخش واقع شد که لان ژان یک لبخند محو زد و نتونست خودش کنترل کنه.

لان شیچن از دیدن لبخند لان ژان اونقدر متعجب شد که حواسش در حین حرف زدن با لیان فنگ زون پرت شد و از حرف زدن وا موند.

لیان فنگ زون به تبعیت از اون به لان ژان نگاه کرد ولی دیگه اون لبخند محو شده بود و اون نفهمید چرا زوو جون متعجب یه برادرش خیره شده.

لان شیچن سریعاً خودش جمع و جور کرد و به حرف زدن با جین گوانگ یائو در رابطه با سوشه پرداخت.

لان ژان به سختی می‌تونست جلوی هیجانش بگیره.
هرچند اون یک چیز فراموش کرده بود.
جین زی شون قراره یه گستاخی بزرگ مرتکب بشه.

لان ژان پاراگراف های محوی در رابطه با جین زی شون توی کتاب به یاد داشت. خب اون فقط یک دور کتاب خوند و اونقدر مسائل توی ذهنش نموندن. شایدم اینا اثرات تناسخ یا هرچیزی که براش رخ داده، بود.

اون به یاد داشت که جین زی شون باعث بانی بهم ریختگی وی ووشیان شده بود.
به یاد داشت که توی مراسم شکار هیولا جین زی شون خیلی مغلطه راه انداخت.

Never ForgetWhere stories live. Discover now