part13:a way for revenge

996 194 1
                                    

پاش رو روی پاش انداخته بود و به جو غمزده ی توی خونه نگاه میکرد


خواهرش از شدت گریه چشم هاش پف کرده بود


مادرش دستاش رو روی دستش گذاشت و با لحن مظلومی گفت : تهیونگ پسرم... ما تازه تونستیم خواهرت رو بعد اون اتفاقی که براش افتاد سر پا کنیم خواهش میکنم ..


دستش رو از ریز دستاهای مادرش بیرون کشید


ته : یه بار سرپاش کردیم ؟ پس باز هم میتونیم ! قرار نیست اون بچه به دنیا بیاد ! اون یه دردسره !


دلشکسته نگاهش رو بین پسر و دخترش چرخوند و گفت : من و پدرت راضی ایم ! ما حاضر اون دردسر و بزرگ کنیم !


ته : هیچ به این فکر کردین به غیر از این که با چه مشکلاتی رو به رو میشیم ، چه لکه ننگی رو روی اسم خانواده میندازیم ؟


از جاش بلند شد و دست هاش رو عصبی توی هوا تکون داد


ته : دختر خانواده ی بزرگ کیم ! توی سن کم و نوجوونی بچه ای رو به دنیا میاره که پدرش یه حرومزاده ی ولگرد بوده ؟


مادر بلند شد و سعی کرد پسرش رو آروم کنه اشاره ای به دخترش که مثل ابر بهار اشک میریخت کرد و گفت : نگاهش کن ! دختر معصوم من و ببین ! خودش خواسته که حامله بشه ؟! تو معنی رابطه ناخواسته رو میفهمی ؟


با بی رحمی به خواهرش نگاهی انداخت


ته : رابطه ی نا خواسته ای که صورت میگیره ، تموم شده الان هر چی مربوط به اونه باید تموم شه !


الیسا سرش رو با آورد و با چشم های اشک آلود به برادرش نگاه کرد


ته : فردا بعد از مدرسه ات میریم دکتر ! این داستان باید هر چه سریع تر تموم شه !


کتش رو از روی دسته ی مبل برداشت و بی توجه به هق هق های بلند خواهرش از خونه بیرون رفت و محکم در رو بست


مادرش خیرخواهانه دخترش رو در آغوش گرفت و سرش رو روی سینه اش چسبوند و سعی کرد با نوازش و بوسیدن سرش اون رو آروم کنه .



موهای مشکی و بلندش رو کنار زد و بار دیگه به اون تیکه کاغذ توی دستش نگاه کرد


ته : پیدات میکنم عوضی...


کاغذ رو مچاله کرد و روی داشبورد ماشین پرتش کرد ، پاش رو روی پدال کوبید که ماشین با صدای بدی از جاش کنده شد و با سرعت حرکت کرد


دست هاش رو دور فرمون مشت کرد تصور میکرد که گردن اون عوضی رو داره له میکنه


نمیخواست به این فکر کنه که خواهر بیچاره اش چه عذابی به خاطر اون عوضی کشیده


خون جلوی چشم هاش رو گرفته بود و با سرعت توی خیابون های لیز از بارون لندن رانندگی میکرد .

Shade Of BeautyDonde viven las historias. Descúbrelo ahora