|۱۰:۳۷ شب|
harrystyles: هی لویی بیداری
harrystyles: لویی میدونم تو بیداری
harrystyles: جوابمو بده
harrystyles: میدونم بیداری، میتونم شب زنده دار بودنتو حس کنم
harrystyles: حسش میکنم
harrystyles: لویی
louist91: حق باتوئه
louist91: تو منو خوب میشناسی
harrystyles: نظریه ی کاملا درستیه
harrystyles: همچنین میدونم که دقیقا یک ساعت و بیست و سه دقیقه دیگه تولدته
harrystyles: الان شد بیست و دو
louist91: خفه شو
louist91: از تولدم حرف نزن
harrystyles: چرا
louist91: چون نمیخوام یه پیریه بدبخت بشم
harrystyles: تو یه پیریه بدبخت نیستی
louist91: هری ۲۶ سالم میشه
harrystyles: ببند دهنتو
harrystyles: تو ۱۸ سالت میشه و بحث تمومه
louist91: سرنوشتمو قبول کن هری
louist91: کمتر از یک ساعت دیگه یک سال بزرگتر میشم
harrystyles: آره تولدها اینجور کار میکنن
louist91: چشم ببندی باز کنی کچلم میشم
harrystyles: موهات نه
louist91: موهامم میرن هری
harrystyles: نه
louist91: موهام
harrystyles: مضطرب نشو
harrystyles: اصلا لازم نیست استرس بگیری
louist91: من مضطربم
harrystyles: بیا خونسرد باشیم لویی و منطقی فکر کنیم
harrystyles: بیا حروف بزرگ رو خاموش کنیم و مثب مردها حرف بزنیم
(داشتن با حروف بزرگ انگلیسی تایپ میکردن)louist91: من مرد نیستم من ۱۲ سالمه
harrystyles: لویی
louist91: چیه
harrystyles: حروف بزرگ رو خاموش کن
louist91: اوکی
louist91: حروف بزرگ رو خاموش کردم
harrystyles: خدافظ
louist91: چی
harrystyles: منظورم پسر خوب بود تمومش کن
(Good boy رو good bye نوشته بود)harrystyles: دوباره اون حروف بزرگ رو خاموش کن
louist91: خب دوباره خاموش شد
harrystyles: خب داریم به یه جاهایی میرسیم
harrystyles: حالا بیا در مورد این حرف بزنیم لویی
YOU ARE READING
No Homo
FanfictionLouist91 : يه جورايى دلم ميخواد ديكتو بخورم Louist91 : ولى با اين حال از اين حرفم منظور بدى ندارم [ Persian Translation] ( Larry Stylinson AU) © ALL RIGHTS RESERVED @louvinglouis Translated By : @TheBluestKitten & @Zahra__gh2 #20 in Persian FanFict...