harrystyles: لوووو
harrystyles: من نمیتونم بخوابم
harrystyles: تقریبا سه صبحه
harrystyles: و ما یه چیزی شبیه
harrystyles: نه ساعت دیگه همو میبینیم ?/!:?:
harrystyles: تو گفتی که تا ظهر اینجایی....پس اره نه ساعت دیگه
harrystyles: و من ترسیدم
harrystyles: از دیدن تو
harrystyles: نمیدونم چرا
harrystyles: فقط فکر میکنم که این جواب نمیده یا یه چیزی مثل این
harrystyles: این ترسناکه...میدونی؟
harrystyles: نمیدونم فقط
harrystyles: من اون کسی که گفتم هستم نیستم
harrystyles: این بد به نظر میرسه....منظورم این نبود
harrystyles: من باحال نیستم
harrystyles: من با حال یا بی ادب یانمیدونم هرچی دیگه نیستم
harrystyles: من هیچی شبیه اونی ک خودمو میبینم نیستم
harrystyles: جمله هام معنی نمیده...میدونم
harrystyles: من خوابم میاد و فقط نمیتونم بخوابم....این مزخرفه
harrystyles: اگر دوستم نداشته باشی نمیدونم چیکار باید بکنم
harrystyles: من حوصله سر برم لویی...واقعا من اونجوری که به نظر میرسه باحال نیستم
louist91: ولی من همونجوری که هستیو دوست دارم
harrystyles: :O
harrystyles: تو بیداری
louist91: آره
harrystyles: من بیدارت کردم؟
louist91: منم نتونستم بخوابم
louist91: تو تنها کسی که استرس داری نیستی
harrystyles: اگر بگم خوشحالم باعث میشه که خودخواه به نظر برسم؟
louist91: با بی خوابی مشکلی ندارم اگر به خاطر تو باشه
harrystyles: اوه
harrystyles: ما میتونیم حرف بزنیم
harrystyles: واسه اولین بار جدی؟
harrystyles: ما بالاخره فردا همو میبینیم
louist91: هرچی تو بخوای
louist91: ولی اگر موقعیتشو ببینم جوکمو میپرونم
harrystyles: قطعا
harrystyles: ولی لویی من ترسیدم
louist91: این باعث ترسیدن هردومون شده
harrystyles: بهت بر نخوره لویی ولی خفه شو
louist91: اوه
louist91: باشه
YOU ARE READING
No Homo
FanfictionLouist91 : يه جورايى دلم ميخواد ديكتو بخورم Louist91 : ولى با اين حال از اين حرفم منظور بدى ندارم [ Persian Translation] ( Larry Stylinson AU) © ALL RIGHTS RESERVED @louvinglouis Translated By : @TheBluestKitten & @Zahra__gh2 #20 in Persian FanFict...