Chapter 25

477 114 17
                                    


(یک هفته تا ملاقات لویی و هری)

••••••

harrystyles: تق تق

louist91: از خونه ی من فاصله بگیر

harrystyles: تققق تققق

louist91: خونه نیستیم

harrystyles: تققق تققق تققق تققق تققق تققق تققق تققق

louist91: من منتظر کسی نیستم

harrystyles: در لعنتیو باز کنننن

louist91: یه بار دیگه در بزن بیام

harrystyles: تق تق

louist91: من فقط جواب کسایی که زنگ میزننو میدم

harrystyles: ای تفففف

harrystyles:
*انگشتشو میذاره روی زنگ بیخیالم نمیشه*

louist91: من صدایی نمیشنوم

harrystyles: تو چرا اینطوری

harrystyles: دینگ دونگ

louist91: خیلی بده که زنگ درم خرابه :/

harrystyles: حوصلمو سر بردی

louist91: :)

louist91: کیه؟؟؟؟

harrystyles: من دیگه رفتم

harrystyles: هیچکس جلوی در نیست

louist91: این اتفاق همیشه میافته

harrystyles: شاید باید همون موقع که کسی در میزنه بری بازش کنی احمق

louist91: احمق تویی

harrystyles: ازت متنفرم

louist91: دارم بستنی انبه میخورم و هیچ نیازی به تو تو زندگیم ندارم

harrystyles: دارم یه‌گربه ی نازو نوازش میکنم و هیچ نیازی به تو تو زندگیم ندارم

louist91: منم یه گربه ی نازم

harrystyles: خب اینو حق با توئه

louist91: نازم کن

harrystyles: *نازت میکنم*

louist91: شکممو ماساژ بده

harrystyles: *شکمتو ماساژ میدم*

louist91: تو چشمام‌نگاه کن

harrystyles: *تو چشمات نگاه میکنم*

louist91: *به صورتت حمله میکنم*

harrystyles: چی نه

louist91: شاهد خشم گربه باش

louist91: شاید کوچیک باشیم ولی قوییم

harrystyles: الان حرف
chihuahuas از beverly hills
رو کپی کردی؟

louist91: نمیدونم بیچ کردم؟

harrystyles: از خونم بیرونت میکنم گربه کوچولو

louist91: نه صاحب

No HomoWhere stories live. Discover now