Chapter 19

1.4K 243 111
                                    

louist91: هرى من توى يه ماموريتم و به كمكت احتياج دارم

harrystyles: ماموريت چى؟

louist91: to fuck yo bitch

harrystyles: روى من حساب نكن

louist91: صبر كن صبر كن من واقعا توى يه ماموريتم

louist91: خواهرم لوتى ، رفته بيرون و الان از ساعتى كه بايد برگرده خونه گذشته.

louist91:بايد مطمئن بشم كه اون در خطر نيست

harrystyles: عااااااااااا ، برادرِ عاشق خواهر

louist91: نه من ميخوام مچش رو بگيرم تا بتونم به مامانم بگم و دهنش رو سرويس كنم

harrystyles: به به ، به به

harrystyles: صبر كن ، تو هنوز با خانوادت زندگى ميكنى؟ عاااا

louist91: نه من فقط توى بچه دارى به مامانم كمك ميكنم

louist91: اونقدرا هم كون گشاد نيستم كه به كمك خانواده احتياج داشته باشم

harrystyles: يا امامزاده شلغم ، لويى تاملينسون بچه دارى ميكنه؟؟؟

harrystyles: از اين به بعد بايد صدات كنم : بابا لويى

louist91: بيشتر شبيه "ددى لويى" ام ، اينطور نيست؟😏

harrystyles: بگذريممممم.....

harrystyles: نقشه ت چيه؟

louist91: ديدمش كه از خونه رفت بيرون و منم با ماشين دنبالش راه افتادم

harrystyles: وقتى دارى رانندگى ميكنى ، پيام نفرست خنگول

louist91: در واقع من دارم همه چيز رو براى سيرى فرياد ميزنم ، پس نگران نباش.

louist91: شرمنده كه قلط املايى دارم

louist91: سيروپ* احمق

(*سيرى بعضى وقتا كلمات رو اشتباه حدس ميزنه.  سيروپ = سيرى)

harrystyles: منو در جريان بزار!!!

louist91: اون سوار يه ماشين شد

harrystyles: اون نميدونه كه غريبه ها جيزن؟

louist91: اين احتمالا ماشين يكى از دوستاشه ، خره

louist91: هيچوقت از دوستاش خوشم نيومد

harrystyles: داداش بزرگه ى مراقب؟!!!؟؟؟

harrystyles: اين خيلى گوگوليه

louist91: *خفه شو هپى
(هپى = هرى)

louist91: ماشين داره حركت ميكنه ، منم بايد دنبالش برم

harrystyles: مخفى بموووون

louist91: حواسم هست كه به اندازه دوتا كرب* باهاشون فاصله داشته باشم.
(Carb = car = ماشين)

harrystyles: خيلي استرسى شدم

louist91: دارم گمشون ميكنمممم

harrystyles: خب برو بهشون برس

No HomoWhere stories live. Discover now