همون موقع که نامجین به سمت جنگل رفتن ( حدودا چهل دقیقه قبل )
جیمین دست هاشو از روی گوش های کاترین برداشت و گفت : سوکجین هیونگ چشه؟
یونگی : فقط نگرانه... جین برای ما چیزی بیشتر از دوست و برادر بوده خودتم اینو میدونی.
بعد نگاهی به ویکوک کرد و ادامه داد : شما پسرا هم سعی کنید کمتر نگرانش کنید. الانم برید تو رودخانه آب بازی کنید.
تهیونگ : هیونگ مگه ما بچه ایم؟
یونگی : شما که این کار رو می کنید. دیگه چرا بحث می کنید.
ویکوک و جیمین و کاترین به سمت رودخانه رفتن.
یونگی : هوسوک پاشو برو دیگه.
هوسوک : نه... من از آب بازی خوشم نمیاد.
یونگی دست هوسوک رو گرفت کشیدش سمت جنگل
هوسوک : کجا داریم میریم هیونگ؟ مگه نامجون هیونگ نگفت دنبالشون نریم؟
یونگی : نامجون گوه خورد.
هوسوک : آخه واسه چی داریم میریم دنبالشون؟
یونگی : من فکر میکنم اینا با هم رابطه دارم.
هوسوک : اوه پس داریم میریم جاسوسی بکنیم.
بعد مدتی که جلو تر رفتن. یونگی صدای ناله ضعیفی می شنید.
یونگی : تو هم میشنوی؟
هوسوک : چی رو؟
یونگی : هیچی.
بعد دست هوسوک رو کشید و پشت یک درخت مخفی شد. سرش از پشت درخت بیرون آورد. و صحنه ای رو دید که یک لحظه حس کرد داره تئاتر پورن میبینه.
فورا برگشت دستش رو روی چشمای هوسوک گذاشت.هوسوک : هیونگ چی کار میکنی؟
یونگی : برای سنت مناسب نیست. بیا بریم.
بعد دست هوسوک رو کشید. از محوطه که دور شدن کنار یه درخت رو زمین نشست.
شروع کرد بلند غر زدن : به اون دوتا بچه میگن تو ماشین سکس نکنید بعد خودشون وسط جنگل همو میکنن.
هوسوک : وات... فاک... داشتن.........
یونگی : یه کلمه دربارش بگی اونوقت منم تو رو میکنم.
هوسوک : حداقل نمی شه جاهامون رو عوض کنیم. من تو رو بکنم.
یونگی با عصبانیت ( البته همچین بدش هم نیومد ولی چون نمی تونست اقتدارش رو بهم بزنه حالت عصبانی به خودش گرفت ) : تو الان چی گفتی؟
هوسوک : هیچی به خدا غلط کردم.
هوسوک شروع به دویدن کرد. یونگی هم به دنبالش در حالی که فوش میداد.
YOU ARE READING
bts next door
Romanceبی تی اس می خوان بعد از یک تور طولانی برای تعطیلات به یک خونه زیبا برن که.... کاپل ها : vkook - جیمین + یه دختر ناناز - namjin - sope