part 7

1.7K 263 44
                                    

جین به سمت در پرواز کرد
پسرا جلوی در بودند
آروم در رو باز کرد

کاترین : سلام

جین : سلام کاترین شی... جین هستم

جین از جلوی در کنار رفت کاترین اومد تو...
جیمین خیلی استرس داشت
جونگ کوک از همه به کاترین نزدیک بود

 گفت : سلام... جونگ کوک هستم... ببخشید که نشد به خاطر مراقبت از تان تشکر کنم

کاترین که از زیبایی پسرا هنوز هنگ بود

کاترین : نیازی به تشکر نیست... اسم پاپی تون تان هست؟؟

کاترین خنده آرومی با عشوه کرد که یه جورایی جیمین رو تا مرز سکته برد

ته که دید کاترین رسما داره با کوکی لاس می زنه انگار پلنگی که شکارشو دارن از چنگش در میارن به سمت کاترین رفت و قبل از اینکه کوک چیزی بگه
و گفت : راستش یئونتان پاپی منه... و من تهیونگ هستم

کاترین با غضب به ته نگاه کرد و لبخند مصنوعی زد و گفت : اوه بله پاپی بامزه ای دارید

شوگا که دید جو سنگینه گفت : سلام من یونگی هستم اینم هوسوکه

کاترین : بله خوشبختم

کاترین با کنار رفتن شوگا و هوبی تازه اون پسر جذابی رو که پشتشون بود رو دید انگار با شوکر بهش شوک الکتریکی داده باشند
کاترین : سلام کاترین هستم

جیمین : منم جیمینم...
جیمین می خواست چیزی بگه که نامجون حرف شو قطع کرد
نامجون : کاترین شی خوش آمدید

کاترین : ممنونم

جین : خب بفرمائید بنشینید

همه نشستن

نامجون : خب کاترین شی یکم درباره خودتون بگید

کاترین : خب... اسمم چویی کاترین هست پدرم کره ای و مادرم امریکاییه... و من آمریکا زندگی می کردم تا دو هفته پیش که به کره اومدم... و بیست سالم هست و ام... همین

پسرا هم تک تک خودشونو معرفی کردند

همه غذا ها رو خوردند بعد از شام نامجون می خواست نقشه اش رو عملی کنه 
بطری های شرابی که به ته گفته بود بخره اماده کرد کاترین مشکوک شده بود چرا نامجون باید هم زمان سه تا بطری شراب باز کنه

جین که متوجه شد که کاترین داره بهشون شک می کنه جونگ کوک رو صدا زد و بهش گفت کاترین رو تو حیاط ببره و سرگرمش کنه تا نامجون آماده بشه

کوک : کاترین شی بیاید بهتون نشون بدم تان چجوری رفته بود تو حیاط شما

کاترین هم از شوق سریع بله ای گفت که قلب ته و جیمین رو سوزوند

کاترین کنار کوک کنار حیاط نشست
کاترین : جونگ کوک دوست پسر جذابی داری واقعا بهت تبریک می گم

کوک : من که دوست پسر ندارم

کاترین : نمی خواد پنهانش کنی من به کسی نمیگم

کوک : نه پنهان نمی کنم ته واقعا حسی به من نداره

کاترین : تا امشب احتمال می دادم حرفت درست باشه ولی وقتی نگاهش رو بهت می بینم می فهمم که این یه عشق یک طرفه نیست

کوک : مگه اون چه جوری بهم نگاه می کنه

کاترین : جونگ کوک چرا تا حالا بهش اعتراف نکردی؟

کوکی : فکر نکنم به من  حسی داشته باشه

کاترین : چرا اون دوست داره از رفتارش معلومه... وقت رو تلف نکن بهش بگو

کوکی سرش رو پایین آورد خیلی ناراحت بود و آروم گفت : ولی اون خیلی از من بدش میاد

کاترین : چرا... مگه اتفاق خاصی افتاده؟

کوکی تا خواست چیزی بگه جین صداشون کرد

کاترین : جونگ کوک گوشیتو بده

جونگ کوک گوشیشو داد و کاترین شماره اش رو سیو   کرد و گفت : بهم پیام بده شاید کاری از دستم بر بیاد براتون انجام بدم

کوک سر شو تکون داد چند قطره اشکی که تو چشماش جمع شده بود رو پاک کرد

30 دقیقه بعد

پنج تا بطری خالی شراب قرمز رو زمین بود دو تا نصفه رو میز و که تقریبا سه تاش رو کاترین خورده  بود پسرا هم یکی از دیگری مست تر

کاترین : شما پسرا که نمی تونید شراب بخورید برای چی پیشنهاد میدید نوشیدنی بخوریم

نامجون که کاملا مست بود گفت : چون می خواستیم تو رو مست کنیم بعد از زیر زبونت حرف بکشیم

بقیه پسرا هم با حرکت سر تایید کردن

کاترین آنقدر دهنش از تعجب باز شده بود که نزدیک بود جر بخوره

کاترین : برای چی باید بخوابید از من حرف بکشید... بعدشم اگه می خواستید ازمن حرف بکشید باید از ویسکی یا حداقل یه نوع شراب قوی تر استفاده می کردید این شراب ها برای من مثل آبجو هست من از نوجوانی مشروب می خورم دیگه اینا روم اثر نداره

نامجون : بگو برای کدوم شبکه خبری کارمی کنی

کاترین : من اصلا کار نمی کنم که بخوام برای شبکه خبری کار کنم... اصلا برای چی این حرف رو می زنی
نامجون : یعنی تو نمی خواستی خبر اینجا بودن ما رو پخش کنی

کاترین : نه... اصلا ارزش خبری داره

ته : ببین دختره اولا که ما بی تی اس هستیم
نمی دونستی بدون  و دیگه نبینم به کوکی نزدیک بشی فهمیدی

کاترین : باشه کاری بهش ندارم ولی بی تی اس چیه؟
جیمین : کاترین ما خواننده ایم.....  خیلی امشب خوشگل شدی

کاترین یکم به خاطر تعریف ناگهانی جیمین خجالت کشید و گونه هاش رنگ گرفت
کاترین : ممنون تو هم خیلی جذاب شدی... من دیگه باید برم شماها خیلی مستید
 
کاترین از خونه خارج شد

____________________________________

لطفا vote و comment بدید

و ممنون که می خونید

bts next doorWhere stories live. Discover now