"hot baby boy"

2.5K 367 9
                                    

(Lu part)

همینطور که داشت لیوان مشروبشو با دست چپش هم میزد نگاهی به افرادی که جلوش میرقصیدنو مست بودن انداخت یه قلپ از مشروبش خورد تو همین حال و هوا بود که دستی از پشت دور کمرشو گرفت

این ورا ندیده بودمت تازه اومدی این بار؟_

صدای پسری که تو گوشش پخش میشد اشنا نبود لیوان مشروبشو بدون اینکه بچرخه روی میز باریست گذاشت و با همون دست سعی کرد دست پسری که دور کمرش حلقه شده و سفت چسبیدتش کنار بزنه

هی ولم کن+

پسر حقله دستشو تنگ تر کردو لباشو چسبوند کنار گوشش و اروم زمزمه کرد

مگه برای همین چیزا نیومدی اینجا ...ها؟_

راست میگفت مگه برا همین چیزا نیومده بود!!چرا اصلا کارش خوشگذرونیو سکس بود ولی حداقل نه با ادمی که اینجوری بهش مثل کنه بچسبه و از شدت مستی رو به موت باشه به سختی خودشو جدا کردو نگاه مرگباری به پسری که از مستی داشت تلو تلو میخورد انداخت  رفت وسط استیج بار بعد از 5 دقیقه رقصیدن و حال و هواش عوض شدن با سرخوشی به سمت دست شویی رفت در یکی از دستشویی هارو باز کرد رفت داخل داشت کارشو انجام میداد که صدای پسری رو از بیرون شنید

اره ......خوب کردی رنگ کار اوردی...هوم.....حالا خودمم میام میبینم و بهت سر میزنم فدات شم دلم برات تنگ شده _

 پووف...از دلتنگی تو بار نمیری+

پوزخندی زدو زیپ شلوارشو کشید بالا در دستشویو باز کرد به پسری پشت بهش ایستاده بود نگاهی انداخت و جلو تر رفت تا دست هاشو بشوره

من؟....من چیزه الان_

با این حرف سریع به سمت در اصلی دست شویی رفتو محکم بستش لوهان با بهت همونطور که با مایع دستشو میشست از توی ایینه بزرگ به پسره پشت سرش خیره شد که اصلا بهش توجه نکرده بود

راستش میدونین ما الان برای امتحانای وسط ترم دانشگاه خیلی درس داریم برا همینم با چانیول اومدیم بیرون ....تازه همین الان از کتابخونه برگشتیم و داریم میریم خونه_

با این حرف لوهان خنده بلندی کردو شیر ابو بست که در مقابل تعجب پسر روبه روییش و خشمش بود که دریافت کرد دستای پسرو دید که سریع روی لباش رفتو به علامت ساکت باش در اومد

لوهان سرشو با خنده چند بار تکون دادو دستشو اورد جلوی دهنش گذاشت

باشه باشه بهت زنگ میزنم...منم دوستت دارم_

بعد از قطع شدن تلفن پسر مو بلوند روبه روییش, دستشو جلوی هواکش برد تا خشکشون کنه

زیاد از این کتابخونه ها میای؟ و بعد با حالت خاصی اضاف کرد درسای جدیدی هم یاد میگیری؟+

سعی کرد نخنده پسر مقابلش جلو تر اومد و اونم شیر ابو باز کرد

ممنون میشم اگه کسی داشت با تلفن حرف میزد با اون خنده هات سکتش ندیو موقعیتو یکم درک کنی_

🍭دردسر شیرینWhere stories live. Discover now