آروم با تکیه به چان بلند شد و چان هم همراهش بلند شد و گذاشت پسر کوچیک‌تر جلوتر بره سمت حمام و از پشت به دید زدن بدن لختش که پاهاش از شدت هیجان می‌لرزید و پوست سفید باسنش بخاطر شدت ضربات قرمز شده بود خیره شد و زبونی به لبش زد و نگاهش به پایین تنه سیخ شده‌اش افتاد و نیشخندی زد.

بدجور هَوَل دوست پسرش شده بود و کوچیک‌ترین کارش باعث هورنی شدنش میشد.

وقتی وارد حمام شدن فلیکس مشغول متعادل کردن دمای آب شد و چان فقط پشتش وایساد و وقتی آب باز شد از پشت بدن‌هاشون رو به هم چسبوند و فلیکس لرزی از حس عضو بزرگ دوست پسرش رفت.

چان شروع کرد به گاز گرفتن گوشش و آروم دستش رو برد سمت آلت فلیکس و مشغول ور رفتن باهاش شد و فلیکس هم فقط باهاش همراهی کرد و گذاشت چان تحریکش کنه.

سگ خور...

اصلا چی بهتر از سکس بود؟! اونم با چنین دوست پسر جذابی؟ 

گردنش رو چرخوند و لب‌هاشون رو به هم رسوند و همزمان با قورت دادن آب دهنِ هم، مقداری آب هم وارد دهن‌هاشون می‌شد.

-بدو مردک...باید برم پیش جیسونگ...

فلیکس گفت و چان فقط لجوجانه اخم کرد و با شدت از کمرش گرفت و خمش کرد و سر پسر کوچیک‌تر رو چسبوند به دیوار سرد حمام که فلیکس هیسی از سرما گفت و پاهاش رو کمی باز کرد و فضا رو برای چان باز گذاشت.

چان این بار راحت‌تر واردش شد و زودتر شروع کرد به تکون دادن کمرش ولی طولانی‌تر توش کوبید چون یه بار کام شدن باعث شده بود مقاوم بشه و از اونور فلیکس زودتر کام شده بود و بیشتر مجبور شد درد رو تحمل کنه و وقتی بالاخره چان توش خالی شد نفس عمیقی از حس گرمای توی بدنش کشید.

چان ازش خارج شد و شروع کرد به تمیز کردن سوراخ دوست پسرش و زدن بوسه‌های سبک روی بدنش و زمزمه کردن جملات عاشقانه زیر گوشش.

فلیکس یخورده کم آورده بود و هر از چند گاهی که زانوهاش خالی میکرد چان نگهش می‌داشت و وقتی حمام کردنشون تموم شد فوری با حوله بدنش رو پوشوند و تو بغل بلندش کرد و فلیکس هم راضی از کارش پاهاش رو دورش حلقه کرد و دست‌هاش رو دور گردنش و تا رسیدنشون به تخت محکم خودش رو به دوست پسرش چسبوند.

چان گذاشتش روی تخت و خواست جدا شه که فلیکس نذاشت و فقط با خنده بیخیال شد و با بدن‌های خیس روی تخت دراز کشیدن و چان پتو رو روی خودشون کشید.

-نمیخواستی بری پیش جیسونگ؟ 

با تمسخر گفت و فلیکس سرش رو از بغلش بیرون آورد و تخس نگاهش کرد.

-میرم...بذار یکم استراحت کنم...

دوباره سرش رو برگردوند سر جاش و باعث شد چان بزنه زیر خنده.

✨Crisis of twenty years ✨Where stories live. Discover now