بحران بیست سالگی
نویسنده: لیبوم
ژانر: کمدی، درام، اسلایس آو لایف، اسمات
کاپلها: چانلیکس، مینسونگ
قسمت: دوم
پن:
یادتون نرفته که برام اتفاقات جذاب و خنده دارتون رو بفرستین؟! یادتون رفته؟! یا دارین بهم بی توجهی میکنین؟ ☹
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
کنجکاو به سوییت خالی که چان توش ناپدید شده بود سرک کشید و در رو پشت سرش بست.
با احتیاط وارد شد تا اگه شخصِ دیگهای تو اتاق بود زودی بهش سلام بده ولی با سرک کشیدن به تمام نقاط و ندیدن کسی، شوکه سمت چان که تو آشپزخونهی کوچیکِ سوییت نشسته بود و همون طور که داشت از ماگش چیز میخورد از بالای چشم و پوکر نگاهش میکرد برگشت.
+هم اتاقیات نیستن؟!
_کوری؟!
+پس کلاسن...
_احمق نباش...اینجا فقط یه اتاق خوابِ کوفتیِ کوچولو داره با دو متر آشپزخونه و یه نیمچه حمام دستشویی، دقیقا هم اتاقیای کوفتیمو قراره کجا جا بدم؟!
+پس...ناموسا اینجا تنهایییی؟! مگه سوییتِ تکی هم دارننن؟! پشمااااام...
اولش گیج زمزمه کرد و بعد با صدای بلند تقریبا متعجب داد زد که با حرفِ چان ساکت شد.
_نه عزیزم سوییت تکی ندارن...اینجا اتاقِ اجارهایِ خوابگاست...
+اوووو...بچه پولداری پس...
از زیر چشم نگاهی بهش کرد و با قدمهای مردد بهش نزدیک شد و با انگشت اشاره مشغول کشیدن خطوط فرضیای روی میز شد.
چان سرش رو کج کرد و با سرگرمی نگاهش کرد.
_پولدار باشم چی میشه؟!
+هیچی...همین جوری...منم پولدار بودم از بقیه جدا میشدم...
شونه بالا انداخت و مثلا بیخیال گفت درحالی که بشدت داشت حسودی میکرد.
اگه پولدار بود الان خودشم یه سوییتِ کوفتیِ تنهایی داشت و مجبور نبود با اون مینهوی بدجنسِ کینهای تو یه اتاق بمونه.
_پولدار نیستم...میرم سر کار...یه چُسه حقوق میگیرم و اجارهی اینجارو میدم...
+جدی؟! ایول بابا...کارم میکنی!...پس واسه همین از درس عقب افتادی...
خونسرد گفت و چان عصبی ماگش رو کوبوند روی میز و پسرکی رو که داشت باسنش رو کم کم میاورد بالای میز شوکه کرد و تو جاش پروند.
+یااا چته!
_من نیوفتادم باشه؟! فقط یه دانشجویِ کوفتیِ انتقالیم واسه همین مجبورم تو کلاس شما ترم اولیایِ تخمی باشم...کونتم نذار رو میزم وگرنه اتفاقات بدی براش میوفته...
ČTEŠ
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfikce𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #Chanlix, #MinSung ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
