.سونگچول با عجله تو راهروه بیمارستان میدوید.حتی نفهمید کی تونست سوار ماشین بشه و خودش رو به سرعت اینجا برسونه،چون تنها فکرش این بود که فقط سریعتر برسه!
سونگچول با نفس های بریده به پرستاری که پشتِ پیشخوان ایستاده بود نزدیک شد. تا با صدایی لرزون بپرسه: "خانوم... خانوم... میشه بگید..اون کجاست؟..اون تو کدوم اتاقه؟...اون..."
پرستار با لحنی آروم، اما قاطع، حرف سونگچول رو قطع کرد و گفت: "ببخشید آقا، اما بدون اطلاعات کافی نمیتونم به شما کمکی بکنم. لطفا کمی آرومتر صحبت کنید و بگید که دنبال چه کسی هستید یا چه اتفاقی افتاده؟"
سونگچول که کمی از هول و هراسش کاسته شده بود، نفس عمیقی کشید و گفت: "من دنبال دوستم هستم... خانمم... یوآ... کیم یوآ... گفتن که اینجا اوردنش..."
پرستار با دقت به حرف های سونگچول گوش داد و بعد حین صحبت با اون، به سرعت در کامپیوتر جستجو کرد. تا بعد دقایق بگه: "گفتید خانم کیم یوآ؟ بله، ایشون اینجا هستند. توی اتاق شماره ۹،اون هنوز تحتِ معاینه ست. باید صبر کنید تا دکتر بیاد و وضعیتشون رو شرح بده."
بعد شنیدن این سونگچول به دیوارِ روبرو تکیه داد و سرش رو پایین انداخت تا قطراتِ عرق آهسته از روی پیشونیش روی زمین بچکه
زیاد طول نکشید که درِ اتاقِ شماره ۹ باز شد و دکتر با حالت معمولی بیرون زد.
سونگچول که با دیدن دکتر نگرانیش چند برابر شده بود به سرعت به سمتِ اون دوید و گفت:"دکتر... خواهش میکنم... بگید... حالش چطوره؟میتونم ببینمش؟"
"آروم باشید آقا، شما چیکاره ی خانم کیم هستید؟"دکتر پرسید که سونگچول با لکنت زبون پاسخ داد: "من... من دوستشم..دوست نزدیکش."
دکتر با مهربونی لبخندی زد و گفت:"شکر خدا ،بریدگی اونقدرها عمیق نبود و ما تونستیم به موقع راه خون رو ببندیم"
سونگچول با شنیدن حرف های دکتر، نفسی از سرِ آسودگی بیرون داد و بعد پرسید:"میتونم ببینمش؟"
"البته، ولی سعی کنید بهش فشار نیارید،چون نیاز به استراحت دارند"
سونگچول با لبخند از دکتر تشکر کرد و بعد آهسته به سمت اتاق مورد نظر که یوآ در اون بستری شده بود، حرکت کرد.
هر قدم که به اتاق نزدیکتر میشد، اضطرابش بیشتر میشد و حس میکرد تپش قلبش قرار نیست آروم بگیره.
سونگچول دست لرزونش رو روی دستگیره در قرار داد و بعد کمی تردید ،در اتاق رو باز کرد که متوجه اون جسم ضعیف روی تخت شد.
YOU ARE READING
DARL+ING♡
Romanceجونگهان مدت زیادی هست که عشق یک طرفه رو تجربه میکنه اون سالهاست عاشق پسر عموش سونگچوله که نسبت به اون بی تفاوته اما بعدها اتفاقی میفته که این دوتا رو با هم جمع میبنده و ..... ═════════════════════ Name × fic | -Darl+ling- Main Couple ×| - jeongcheo...