P8📃

92 16 63
                                    

خواب یعنی رویا، توهم ،دروغ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

خواب یعنی رویا، توهم ،دروغ .....
اما گاهی دقیقا برعکس‌این کلمات میشه یعنی واقعیت ،یقین ، راستی ....
و اینجاست که اسمش دیگه خواب نیست و این تیکه ای از خاطراته

_______________________________+

_« چند بار دیگه باید صدات کنم تا پاشی »
عصبی نفسشو بیرون داد و کلافه پتو رو کنار زد
_« وقتی یکبار گفتم بیدار شدم لازم نیست هر دفعه بیایو صدام کنی !!»
با تند خویی حرفشو زد و بسمت سرویس بهداشتی گوشه اتاقش قدم برداشت و درو محکم پشت سرش بست

همینطور که مسواکو روی دندوناش میکشید وارد آشپز خونه شد و بدون حرفی سمت یخچال رفت و تیکه ای از کیک مورد علاقه خودشو کوکیو برداشت و راهش دوباره سمت اتاقش کج کرد
رکسان_«بهتره نیست که بجای خوردن اون آشغالا بیای صبحونه بخوری »
بدون توجه به حرفش طوری که انگار نشنیده راهشو ادامه داد و در اتاقشو بست

بعداز شستن دهنش، جلوی آینه قدی اتاقش وایساد و دستی به صورتش کشید
بورا _« لعنتی کی قراره صورتم از دست این جوش ها خلاص بشن »
با خودش غر زد ومشغول پوشیدن فرم اتو کشیده و مرتبش شد که در یهویی و با شتاب باز شد
از ترس چقدر قدم به عقب برداشت :
_« یادت نره صبحانه تو بخوری عزیزم »
چرخی به چشماش داد و همینطور که سمت وسایل آرایشیش میرفت گفت
_« بهت یاد ندادن قبل از اومدن به اتاق کسی در بزنی »
زن اخمی مصنوعی کرد و به دیوار تکیه داد
_« کسی با مادرش اینجوری حرف نمیزنه »
پوزخندی از حرفش زد و سعی کرد مثل همیشه طوری وانمود کنه که انگار زن روبه روش وجود خارجی ای تو زندگیش نداره پس بی توجه بهش سرگرم انجام کاراش شد
_« دیشب دیر اومدی ؟؟»
_« به تو چه !»
بی درنگ جواب داد و پوزخندی به قیافه زن که پژمرده شده بود زد
_« دلیل این رفتاراتو نمیفهمم »
خنده تمسخره آمیزی کرد و بسمتش چرخید
_«چیه باز چی میخای که پا پیچم شدی ( پوزخندی زد ) مثلا مامان »
کلافه از این رفتارای دختر سری از تاسف تکون داد و از اتاق خارج شد

نگاه آخری به خودش از داخل آیینه انداخت و وقتی از سرو وضعش مطمئن شد به طرف خروجی خونه قدم برداشت ، ذهنش هنوز درگیر کاری بود که ازش خاسته بودن انجام بده و هنوز شک داشت که میتونست اینکارو به اتمام برسونه یا گیر میوفتاد ولی خب اون قرار نبود این آزمون رد بشه

THE PAİN OF LIFE (1) <VK >Where stories live. Discover now