تکخندی زد و برگشت سمتش که پسر کوچیکتر با دهن باز فوری سرش رو خم کرد و خودش رو مشغول کباب سرد شدهی توی ظرف نشون داد.
_سرد شد که!
با ناامیدی کبابهای تو ظرف رو انگشت کرد و نگاه چان به لب و لوچهی آویزونش بود و به دنبالش ورود نوک انگشتش تو دهنش و صدای میکی که بهش زد و دوباره گذر اون برق جنسی از بدنش.
_شت...
گفت و نگاه فلیکس افتاد روش.
_اشکال نداره میرم دوباره گرمش میکنم...
با ذوق گفت و لبخند پهنی تقدیمش کرد.
خواست بلند شه که چان مچش رو چسبید و مجبورش کرد دوباره با باسن عزیزش رو چوب فرود بیاد و اخم کنه.
_نمیخواد...بشین همینو میخورم...
گفت و یه تیکه از گوشت رو چپوند تو دهنش.
فلیکس هم عاقل اندر سفیه نگاهش کرد.
_نمیخوای درش بیاری؟ حس میکنم دیگه باید بو گوه گرفته باشه...
به هودی تو تنش اشاره کرد و فلیکس دستش رو روی سینهاش گذاشت و لباس رو تو همون ناحیه تو مشتش چنگ زد.
_نخیرم...بو گوه نگرفت...
نگاه چان اما همچنان رو انگشتهای باریک پسر که هودی رو چنگ گرفته بودن مونده بود و دوباره عصبی سرش رو چرخوند.
چرا هر حرکتش مستقیم میبردش وسط نا کجا آباد؟
اصلا چرا باید انقدر انگشتهای زیبا میداشت؟ که با اون حالت کیوت و خوشگل هودیشو چنگ میگرفت؟
_بهت پسش نمیدم به دلت صابو...
داشت براش خط و نشون میکشید که با پخش شدن یهویی دود سیگار تو صورتش خودش رو جمع کرد و چشمها و دهنش رو محکم بست.
_ااییی کصکش...
بین سرفههاش درحالی که با دست دود سیگار رو پخش میکرد گفت و تا اومد یکم نفس بگیره چان دوباره کارش رو تکرار کرد و فلیکس که دید داره نفس کم میاره فقط از کنارش تندی بلند شد و فوری ازش دور شد.
_مفسدِ احمق...
چان که یکم حرصش خالی شده بود با خنده بهش خیره موند و چیزی نگفت.
فلیکس هم عصبانی تو فاصله تقریبا دوری ازش ایستاد و نگاهش کرد.
_میخندی؟ مردم آزار...
گفت و با پا لگدی تو هوا بهش انداخت و ازش دور شد.
فقط به پشت پسری خیره شد که با کیوتترین حالت ممکن داشت ازش دور میشد.
واقعا داشت تو بد مخمصهای میوفتاد.
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
ESTÁS LEYENDO
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #Chanlix, #MinSung ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:9 ✨
Comenzar desde el principio
