_ب...بله؟!
_شما باید فلیکس اوپا باشین نه؟!
_آره آره...
سریع گفت و خواست از کنارشون رد شه که دختر قد بلندتر راهش رو بست.
_احتمالا در مورد شایعاتی که تو دانشگاه هست چیزی نشنیدی نه؟! آخه جدیدا اومدی...
دختر با حالت خاصی گفت و فلیکس از تعجب ابرویی بالا انداخت.
_چه شایعاتی؟
_اینکه چان اوپا خودش صاحب داره!
_صاحب داره؟! مگه سگه که صاحب داشته باشه؟!
_چچچ...عجب بچهی زبون نفهمی هستیا؟
دختر کناری که قد کوتاهتر اما غدتر بود با حرص گفت و جای دختر دیگه رو گرفت و محکم کنارش زد و با حرص کوبید وسط سینهی فلیکس.
فلیکس اخمی از روی تعجب کرد.
_ شما دو تا چتون شده؟! چی میخواین؟ مستقیم بگین...
_ما داریم مستقیم حرف میزنیم ولی تو انگار متوجه نمیشی...اونجا رو نگاه کن...
دختر قد کوتاه با حرص از بازوهای فلیکس گرفت و چرخوندش سمت شیشه و چان و دختر کنارش رو نشونش داد.
_حالا متوجه شدی؟ چان مال سوجون اونیه پس انقدر بهش نچسب باشه؟! فقط تا آخر این سفر بهت مهلت میدیم تا ازش فاصله بگیری...
با گفتن این چرت و پرتا دو دختر بالاخره دست از سرش برداشتن و رفتن، فلیکس اما متعجب بعد از دنبال کردنشون تا خروج از فروشگاه دوباره برگشت و به چان و اون دختر خوش هیکل نگاه کرد.
_خب به من چه که اون مال اونه؟!
یکم شبیه احمقها بیشتر فکر کرد و وقتی نتونست ربطی بین افکارش با حرفهای دخترها پیدا کنه شونهای بالا انداخت و درست لحظهی آخر با چانی چشم تو چشم شد که برگشته بود سمتش و داشت نگاهش میکرد.
اون هم کصخلانه براش با ذوق دست تکون داد و به دختری که بغلش ایستاده بود و مشخص بود داشت با حرص نگاهش میکرد نگاهی انداخت و وقتی متوجه شد چان مال اون دختره و دست بر قضا اون دختر هم رو خودش حساس شده که هنوز علت این تیکه رو نمیدونست فورا برگشت سمت فروشگاه و چند تا چیز رندوم و خوشمزه برداشت و با آرامش برگشت سمت ماشینی که تو خروجی پمپ بنزین پارک بود.
_سلاااام...
_بهت چی گفتن؟
_کی؟ چی؟
_اون دو تا دختره که اومدن تو فروشگاه...
_نمیدونم...نفهمیدم چی میگن...
فلیکس درحالی که بستهی پفکش رو باز میکرد با گیجی گفت و مشغول شد.
چان چند ثانیهای رو خیرهاش موند و وقتی دید از پسر کوچیکتر بخاری بلند نمیشه بیخیالش شد و راه افتاد.
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #Chanlix, #MinSung ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:8 ✨
Start from the beginning
