شیوون مسخرهاش کرد و بستنی رو از دستش گرفت و فوری مشغول باز کردنش شد و پسرک رو که ازش فاصله گرفته بود و مشخص بود داره دنبال چان میگرده رو با چشمهاش دنبال کرد و با چشمهای تنگ شده به هودی تو تنش خیره شد.
احیانا این هودی چان نبود؟!
_هیچی...گفتم که چون خوشحالم...
_به هر حال باید این خوشحالی دلیلی هم داشته باشه...
شیوون خطاب به پسری که پشت ماشینی محو شده بود گفت اما با زنگ خوردن گوشیش نتونست جوابش رو بشنوه و کمی از تعمیرگاه فاصله گرفت و مشغول تلفنش شد.
فلیکس که رفته بود داخل تعمیرگاه سمت ماشین دومی رفت که کاپوتش بالا زده بود و معلوم بود چان داشت روش کار میکرد.
سمت قسمت فرمون خم شد که انگار عینک چان اونجا بود و با دقت به وسایل روی صندلی نگاه کرد و عقب کشید و تا برگشت با هیکلی روبرو شد که روش خم شده بود و کل صورتش تو گردن پسر بزرگتر فرو رفت که همزمان بوی عرق و روغن میداد که به طرز وحشتناکی ترکیب خطرناک و جذابی براش بود.
شوکه بین بدن چان و ماشین فیکس شد و گردنش رو خم کرد تا به صورت چان دید داشته باشه و قصدش رو از این حرکت شومش بفهمه و کاش اینکار رو نکرده بود چون با خط فک جذاب و کمی روغنیش مواجه شد که باعث شد آب دهنی از روی ترس قورت بده و یه بار دیگه اون قوانین رو راجعبه دوست معمولی و اینا تو سرش تکرار کنه.
چان داشت از بالای سقف ماشین وسیله برمیداشت و فلیکس دقیقا نمیدونست چرا این لحظات داره انقدر طولانی میشه تا اینکه چان فقط کمی ازش فاصله گرفت و باعث شد پسر کوچیکتر نفس راحتی بیرون بده و با اخم نگاهش کنه اما همچنان تو همون فاصلهی کم از هم بودن با این تفاوت که چان آرنجش رو تکیه بالای ماشین کرده بود و صورتهاشون درست روبروی هم و حالا کار برای تظاهر کردن پسر کوچیکتر سخت شده بود.
_سلام...
_سلام...
_بستنی خریدم نمیخوری؟
اولش میخواست تظاهر به عصبانی بودن بکنه اما مگه میشد این چهره رو دید و عصبانی موند؟
اصلا چرا باید عصبانی میبود؟
_چرا به شیوون ندادی؟
_دادم دیگه...یکی دادم...
_پس چرا سه تا این توـه؟
_چون دوتاش برای خودمه؟
چان از حرفش با نیشخند اخمی کرد که ترکیب عجیبی بود اما چیزی نگفت و برای چند ثانیه فقط چشمهاشون به هم خیره موند و چان به خودش اجازه داد تا از به صورت تپل و سفید پسر گیر کرده بین خودش و ماشین خوب نگاه بندازه و این سکوت تا اینکه دوباره پسر بزرگتر به حرف اومد ادامه پیدا کرد.
YOU ARE READING
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #Chanlix, #MinSung ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:7 ✨
Start from the beginning
