✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
پسر قد بلندتر بعد از مرتب کردن کرواتش لبخندی به دوست پسر گیجش زد و چشمکی حوالهاش کرد و در رو براش باز گذاشت و با اشارهی دست به داخل دعوتش کرد.
جیسونگ که با حالتهای دوست پسرش حساب کار دستش اومد و متوجه شد که چه چیزی انتظارش رو میکشه، درحالی که اشک توی چشمهاش حلقه زده بود همچنان در سکوت از پسر قد بلندتر طبعیت کرد و وارد فضای تاریک و گرم کافه شد که تمام صندلیهاش خالی بود و فقط یک میز و دو صندلی که در مرکز کافه زیر نور چراغی مشخص بودن در اونجا قرار داشتن.
با استرس و بدنی لرزون قدم برداشت و با اینکه میدونست مینهو قراره چی بهش بگه اما بشدت منتظر شنیدنش از زبون خودش بود.
تو حال و هوای مضطرب خودش بود که مینهو یهو از پشت دستش رو روی کمرش گذاشت و درست کنارش قرار گرفت و به جلو هلش داد.
_بریم ارباب...
از حرفش خندهاش گرفت و همراهیش کرد.
مینهو نزدیک میز جلوتر ازش رفت و صندلی رو براش عقب کشید و جیسونگ با نگاه سرزنشگری سرش رو خم کرد و به حالت مسخرهای خندید.
_خنگول...
گفت و بلافاصله نشست و منتظر موند که دوست پسرش هم بشینه.
_خب؟!
_خب عشقم...بذار غذا بخوریم بعد حرف میزنیم...
_فقط بگو...
با جملهی سریع جیسونگ، مینهو که میخواست گارسون رو صدا کنه متوقف شد و سمتش برگشت.
_حرف بزنیم؟ مطمئنم بعدش نمیتونی غذا بخوری...
_بگو لعنتی قلبم داره میاد تو دهنم...
_اوکی...خودت خواستی...
_بگو یا بزنم تو دهنت...
_باشه وحشی...
مینهو با قهقهه و ابروهای بالا داده از تعجب گفت و به چشمهای دوستپسرش خیره شد.
_خب...اوکی شد...
_همه چیز؟
_همه چیه همه چی که نه ولی در کل اوکی شد...تبریک میگم عزیزم...
مینهو با همون قیافه ذوق مرگ شده گفت و جیسونگ هم با چشمهای اشکی نگاهش کرد.
_انقدر خوشحالم که نمیدونم باید چیکار کنم الان...
_الان باید پاشی بیای دوست پسر عزیزتر از جونتو بوس کنی...
جیسونگ با همون حالت صورت شوکه و چشمهای اشک بار نگاهش کرد.
_کصخل شدی؟ وسط رستوران بیام بوست کنم؟ ملت نمیگن اینا چشونه؟
_کدوم ملت دقیقا؟!
جیسونگ بلافاصله بعد از حرف دوست پسرش برگشت و نگاهش رو به فضای تاریک و خالی رستوران داد و وقتی تو گوشش صدای جیرجیرک پخش شد شوکه برگشت سمت مینهو.
DU LIEST GERADE
✨Crisis of twenty years ✨
Fanfiction𓍯 #Crisis_of_twenty_years ─Couples: #Chanlix, #MinSung ─Genres: Comedy, Dram, Slice of life, Smut ─Author: #Boom 彡 @FanFiction_Land ִֶָ 𓂃 دورانی پر از شور و هیجان و رویا همراه با چاشنیِ طنزی تلخ... بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک ر...
✨ part:7 ✨
Beginne am Anfang
