part 8

4.1K 285 67
                                    

«نیویورک:بخش سوم»

جونگکوک:«تهیونگ!!!!»

تهیونگ با لوندی جلو رفت و بوسه ایی از لبهای سرد جونگکوک کش رفت!

تهیونگ:«دستهای تو سنگین تر بود!!»

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

|ساعت01:58 به وقت بامداد|

صدای آژیر پلیس،جیغ و دادهای صاحب کلوپ که تازه از لای لنگ دخترا بلند شده بود و از اون مهمتر تهیونگ ، چشمای سرخ،دست زخمی که مثل جنینی تو بغلش بود و اون لبخند که از روی چت کردنش زده بود،همه ی اینا به آرومی روی اعصاب له و لورده ی جونگکوک قدم میزدن،انگار که تو اون شب پاییزی وسط اون کوچه ی تاریک به یکباره هوس پیاده روی کرده باشن!

درو باز کرد و تهیونگ رو تو ماشین انداخت،حواسش سرجاش‌ نبود و قهقهه های بی موردش برای جونگکوک نه تنها خوشایند نبود بلکه بند انگشت های جونگکوک رو در هم میبرد و باعث میشد دلش بخواد بکوبه تو دهنش!!

وقتی تهیونگو سوار کرد،قرصی بالا انداخت تا دست به اون کارایی که نباید نزنه!!

کمربند تهیونگ رو بست سره شلش،بی تعادلیش و بوی گند الکلی که ازش میومد به مرز انفجار میبردش!!

جونگکوک:«اروم باش جونگکوک!!آروم!!چیزی نیست!!اتفاقه دیگه میفته!!»

هر چند که این حرفارو برای تزریق آرامش به خودش می‌گفت اما بخشی از مغزش احمقانه داد میزد که چرا این اتفاقا بین اینهمه آدم فقط برای تهیونگ افتاده؟؟

تهیونگ:«چ..چرا ماشینو روشن نمیکنی!!»

سوییچو چرخوند و پنجره ی سمت خودش رو پایین کشید!

جونگکوک:«خفه شو!»

تهیونگ با احساس سرخوشی کاذبی که درش لانه ی موقت کرده بود،خنده ی‌ بلندی سر داد!!

تهیونگ:«خفه شم؟!اوه آره!!(نمایشی زیپ دهنش رو کشید)باید خفه شم وگرنه با روش خودت خفه می‌کنی نه؟!»

جونگکوک با هر کلمه ایی که از حنجره ی تهیونگ به مجرایی شنواییش می‌رسید،پاشو بیشتر روی گاز فشار میداد!

جونگکوک:«ت..تو عجب رویی داری؟!کله شبو تا خره خره نوشیدی چیزی نگفتم!!به مرده پریدی و تا میخورد زدیش بازم خفه خون گرفتم،کل کلوپو به گند کشیدی،اونم هیچ ولی مواد؟؟!آخه تهیونگ موادد؟!اونم از یه غریبه؟!من حتی نمیدونم چی مصرف کردی؟!حتی نمیتونیم بیمارستان بریم!!اگه چیزی که مصرف کرده باشی غیر قانونی باشه چی؟! خدایا دارم دیوونه میشم از دستت!!»

تهیونگ دستش رو سمت زاپ شلوارش برد و دستش رو به پوست رونش رسوند!

جونگکوک:«داری چه غلطی میکنی؟؟!دستتو بکش!!!»

بیشتر دستشو برد و با یاغی گری شلوارش رو جر داد!!

جونگکوک:«احمق دارم رانندگی میکنم!!با توعم کرییی؟؟!»

Payback|kookv|Where stories live. Discover now